خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ اسلام خانواده را صرفا محل بیتوته قلمداد نکرده وجایگاه والائی برای آن قائل شده است، ارتباطات درون خانوادگی هم بر اساس این قاعده کلی مد نظر قرار میگیرند. تکامل فرد مومن و کمال ایمان او با ذکر و دستورات عبادی صرف نیست. اخلاقیات و عواطف چه بسا درمرتبهای از سببیت بالاتر و والاتری در جهت تکامل قرار گیرند و مهمتر از آن اینکه براساس دلائل بسیاری از متون دینی، عبادات بدون حسن خلق، نتیجهبخش نباشند. قضیه معاذ در تاریخ اسلام را میتوان مصداق و نمونه بارزی نام برد. با این شرح یکی از مولفههای ترقی و تکامل در اسلام، محبت به همنوع و در مبحث مورد بحث، همسر است.
جای بسی تأسف است گاهی ادعا میشود که زن، مظلوم اسلام واقع شده است. مگر غیر از این است که اسلام را باید با این آموزهها و آداب شناخت!؟
امام محبت به همسر را از معیارهای محبت به اهل بیت (ع) بیان میکنند: «هرکس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زنها (همسرش) نیز بیشتر دوستی میکند».(۱)
امام صادق(ع) در روایتی به مواردی از واجبات مرد خانواده در زندگیاشاره میکند: «شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چیز بینیاز نیست؛ سازگاری با او تا به این وسیله سازگاری و محبت و عشق او را به خود جلب کند و خوش خویی با او و دلبری از او با آراستن خود برای وی و فراهم آوردن امکانات رفاهی او».(۲)
از طرف دیگر زنان خانواده را مژده میدهد: «هر زنی که به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یکسال است که روزهایش روزه باشد و شبهایش عبادت کند. خداوند به جای هر مقدار آبی که به شوهرش بنوشاند، شهری در بهشت برایش می سازد و شصت گناهش را میآمرزد».(۳)
اظهار قدردانی
امام صادق(ع) در مورد وظیفه اخلاقی زن در برابر بخششهای مرد میفرمایند: «بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او چیزی داده نشود راضی باشد».(۴)
اظهار احساسات مثبت به طرف مقابل، باعث تحکیم روابط و دلگرمی میشود، چرا که اگر این ابرازهای زبانی و ملموس و محسوس وجود نداشته باشند، دوستان بطور عام و شریک زندگی بطور خاص تلقی بیملاحظه بودن و ناسپاسی از همدیگر خواهند داشت. و این به رابطه آنها لطمه میزند. از طرف دیگر قدردانی نشانه رضایتمندی و قانع بودن به داراییهای شوهر و درنتیجه باعث تحکیم بنیان خانواده میشود.
عفت
بهطور کلی از نظر اسلام، شوهر، شوهر زن خویش و زن، زن شوهرخود میباشد. در فرهنگ اخلاقی اسلام پاکی و خویشتنداری ارزش بوده و نقش تعیینکننده در روابط و وفاداری همسران دارد. تنوعطلبی جنسی و بیعفتی آتشی در بوستان خانواده برمی افروزد که شراره آن تا شاخ و بن درخت زندگی را در برمیگیرد و به خاکستر تبدیل میکند.
اگر قرآن کریم دستور میدهد که به زنا نزدیک نشوید (نفرمود زنا نکنید)، به این دلیل است که نزدیک شدن و گام نهادن در وادی هلاکت بار بیعفتی همان و گرفتار شدن در مرداب گندیده آن همان.
قانون خلقت، قانون پژواک است، در متون دینی ما زیاد به این اصلاشاره شده است: «هرکس زنا کند، ناموسش مورد تجاوز قرار گیرد».(۵)
امام صادق(ع) فرمودند: «خود را از زنان و ناموس مردم حفظ کنید و چشم طمع به آنها ندوزید، تا زنها و ناموس شما از چشم طمع دیگران حفظ و مصون گردند».(۶)
ایشان حفظ عفت را برای زن هم مورد تاکید قرار داده است: «بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرخود زینت میکند، اما از بیگانگان خود را میپوشاند».(۷)
چند نکته از این سخنان به نظر میرسد که کلیدی است:
اولا؛ زن با آرایش خود موجب سلب آرامش دیگران میشود و براساس قانون خداوند همسر و فرزندان او هم توسط زنان دیگر دچار بیقراری و آسیبهای روانی خواهند شد.
ثانیا؛ اعتماد همسر خود را از بین خواهد برد.
ثالثا؛ احتمال تعرض از طرف مردان هوسباز وجود دارد.
مدارا کردن با همسر
مدارا و نرمخویی با خانواده، مهمترین عنصراخلاقی است که هر مردی باید در منزل داشته باشد تا در سایه آن، بتواند یک زندگی با صفا داشته باشد.
مدارا کردن در روایات متعدد نشانه عقلانیت و ایمان دانسته شده است. یعنی انسان عاقل، سازگاری با مردمان و مخصوصا در محیط خانواده را بهترین روش در مراودات روزمره میداند.
هرراهی غیر از مدارا و چشمپوشی، سبب تلخکامی در زندگی خواهد شد. مگر عقل میپذیرد که انسان در برابر هر خطای دیگران واکنش منفی نشان داده و جبههگیری کند!؟
امام صادق مدارا کردن را جزو حقوق زن دانسته است: «یکی از حقوق زن بر مرد این است که اگر کار جاهلانهای انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد».(۸)
تربیت فرزند
از دیگر عناصرسبک زندگی، تربیت فرزند است. تربیت انسان اصلیترین مسئولیت پیامبران الهی بوده است. اگر خداوند در طول تاریخ بشریت نسخههای تربیتی را از طریق پیامبران خویش ابلاغ کرده است و تمام عالم را بر محور این قرار داده، نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. دفتر تاریخ در سطرسطر خود، خسارتهای سستی در تربیت انسان را ثبت کرده است. در همین زمانه خویش به چشم خود میبینیم که انسان بینصیب از تربیت الهی، از هیچ جنایت و ناهنجاری فروگذار نمیکند.
از این روی با توجه به اهمیت تربیت فرزند مخصوصا در زمان حاضر ضرورت دارد تا برای تربیت فرزندانی صالح از امام صادق(ع) راهنمایی طلب کنیم.
اهمیت تربیت را در این روایت میتوان دید: «اگراز عمرت تنها به میزان دو روز مهلت داده شدی، یک روزش را برای ادب خود اختصاص بده تا برای روز مرگ از آن کمک بگیری».(۹)
ادب انسان را بهشتی میکند: «مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شایسته بهرهمند می سازد تا همه آنان را وارد بهشت کند».(۱۰)
خوشا به حال آنانکه این سخن را از عمق جان باور کنند که:
«بهترین چیزی که پدران برای پسرانشان به ارث میگذارند، تربیت است، نه مال؛ چرا که مال میرود و تربیت میماند».(۱۱)
در هیچ مکتب تربیتی نمیتوان نمونهای پیدا کرد که تربیت فرزند را با مسائل معنوی پیوند بزند. چه ارتباطی بین تربیت صحیح فرزند و بخشش گناهان والدین وجود دارد! این نگاه بلند اسلام به مفاهیم انسان شناختی، عقل را درتحیر قرار میدهد.
امام صادق(ع) فرمود: «فرزندان خود را احترام کنید و آنها را خوب تربیت کنید تا خداوند شما را بیامرزد».(۱۲)
همچنین فرمودند: «خداوند متعال نسبت به شخصی که نسبت به فرزند خود محبت بسیار دارد رحمت و عنایت میکند».(۱۳)
آموزش معارف دینی
کودکان براساس فطرت پاک خداوندی آفریده شدهاند و صفحه وجودشان از هر گونه آلودگی و تاریکی پاک است. بنابراین استعداد پذیرش معرفت دینی در آنها راحتتر و سریعتر است. از سوی دیگر اگراین معارف نورانی به آنها آموزش داده نشوند، زمینه انحراف در آنها بوجود میآید.
امام صادق(ع) فرمود: «احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید (و در انجام این وظیفه تربیتی تسریع نمایید)، پیش از آنکه مخالفان بر شما پیشی گیرند و آنان را گمراه سازند».(۱۴)
ایشان درسخنی دیگر فرمودند: «وقتی کودک ۵ ساله شد، به او گفته شود: دست راست و چپت کدام است؟ وقتی این را دانست، صورت او را به قبله برگردان و به او بگو تا سجده کند، سپس رها شود تا به هفت سال برسد. وقتی هفت سال او تمام شد، به او گفته شود: صورت و دو کف را بشوی. وقتی شست، به او بگوی: نماز بخوان! بعد او را به حال خود واگذار تا ۹ سال او تمام شود. وقتی ۹ سال او تمام شد، وضو یادش بده و او را به نماز وادارکن. وقتی وضو و نماز را یاد گرفت، خدا انشاءالله او و پدر و مادرش را میآمرزد».(۱۵)
البته لازم است مسئلة نماز با روشهای متنوع مانند داستان، شعر، مسابقه و… به کودک آموزش داده شود.
نیز میفرمایند: «[پدرم] ما را جمع میکرد و دستور میداد تا زمان طلوع آفتاب ذکر بگوییم و دستور میداد هر کس میتواند قرآن بخواند و آنکه نمیتواند ذکر بگوید».(۱۶)
اسماعیل پسر امام صادق(ع) نزد او بود. امام به او فرمود: پسرم! قرآن بخوان. اسماعیل گفت: وضو ندارم. امام فرمود: [قرآن بخوان؛ امّا] به نوشتة قرآن دست نزن و به ورق آن دست بزن!»(۱۷)
وفای به عهد
وفای به عهد وظیفهای دینی و عقلی است که نسبت به دیگران، بویژه کودکان در سیره امام صادق مورد توجه قرار گرفته است. عمل نکردن به وعدههای خود سبب تحقیرشخصیت فرزندان و القای دروغگویی به آنان است. از بین رفتن اعتماد کودکان به والدین و بیاعتباری آنان نزد کودکان از دیگر عوارض این شاخصه تربیتی است. ایشان میفرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به آنها محبت کنید، پس اگر به آنان وعدهای دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان روزی خود را در دست شما
میبینند».(۱۸)
پینوشت:
۱. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص. ۲۵۱.
۲. بحار الأنوار؛ ج۶۳؛ ص۲۸۷.
۳. تحف العقول؛ ص۳۲۳.
۴. وسائل الشیعه؛ ج۲۰؛ ص۱۷۲.
۵. جامع أحادیث الشیعه(للبروجردی)؛ ج۲۵؛ ص۱۴۰.
۶. من لایحضره الفقیه؛ ج۴؛ ص۲۱.
۷.الکافی (ط – الاسلامیه)؛ ج۵؛ ص۵۵۴.
۸. بحارالأنوار(ط – بیروت)؛ ج۱۰۰؛ ص۲۳۵.
۹. جامع أحادیث الشیعه؛ ج۲۵؛ ص۵۳۶.
۱۰. کافی(ط-الاسلامیه)، ج ۸، ص ۱۵۰.
۱۱. مستدرک الوسایل؛ ج۱۲، ص۲۰۱.
۱۲. کافی(ط-الاسلامیه) ج ۸، ص ۱۵۰.
۱۳. مکارم الأخلاق؛ ص۲۲۲.
۱۴. همان؛ ص۲۱۹.
۱۵. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه؛ ج۸؛ ص۶۵۱.
۱۶. من لا یحضره الفقیه؛ ج۱؛ ص۲۸۱.
۱۷. الکافی (ط – الاسلامیه)؛ ج۲؛ صص۴۹۹-۴۹۸.
۱۸. وسائل الشیعه؛ ج۱؛ ص۳۸۴.
نظر شما