حضور علامه حسن‌زاده آملی در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی، از موضوعاتی است که کمتر به آنها پرداخت شده است. در بخش اول این نوشته، به اقدامات علامه حسن‌زاده در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی پرداخته می‌شود.

۱۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱
علامه حسن‌زاده آملی و انقلاب اسلامی ۱/ سال‌های نخستین نهضت و بیانیه‌های اعتراضی

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) - ابنا - مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت رحلت علامه حسن‌زاده آملی، به موضوعِ «مواضع انقلابی» ایشان اشاره داشتند. موضوعی که در بررسی روش و منش ایشان در طول این سال‌ها کمتر به آن پرداخته شده است. بلاشک بخشی از اقدامات علامه حسن‌زاده آملی، مخفی بوده و هیچ گاه آشکار نمی‌شود اما نمی‌توان از بخش‌های آشکار اقدامات انقلابی ایشان در سال‌های نخستین انقلاب، دوران مبارزات و پیروزی و اقدامات بعد از آن سخن نگفت.

دیدار با امام خمینی(ره)

علامه حسن‌زاده آملی هیچ گاه شاگرد مستقیم امام خمینی(ره) نبودند و یک سال بعد از تبعید ایشان، از تهران به قم رفتند و بر همین اساس امکان حضور مستقیم از دروس امام خمینی(ره) را نیافتند. اما آنچه در این دوران اتفاق افتاد این بود که علامه حسن‌زاده، همزمان با آغاز قیام امام، به محضر ایشان رفتند تا با رهبر انقلاب اسلامی بیعت کرده و وظایف تبلیغی خود را از زبان ایشان بشنوند.

اگر چه در خاطرات ایشان تاریخ این دیدار مشخص نشده، اما به نظر می‌رسد این دیدار بعد از پیام امام در  ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۲ مصادف با تاریخ ۲۴ ذی الحجه و شش روز قبل از آغاز مراسم‌های محرم باشد. امام خمینی(ره) در این پیام خطاب به  روحانیون و ملت مسلمان ایران با اشاره به نزدیک بودن ایام تبلیغی محرم گفته بودند: «سکوت در این ایام تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است. از عواقب این امر بترسید. از سخط خدای تعالی بهراسید. اگر به واسطه سکوت شماها به اسلام لطمه‌ای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسئول هستید.»

ایشان در خاطرات خود درباره این دیدار می گویند: «قبل از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ که در تهران مشغول تدریس بودم، شنیدم حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی روحانیونی را که برای ایام محرم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف می‌روند مؤظف نمودند که مسائل سیاسی عالم اسلام و مشکلات جامعه مسلمین، خصوصاً اوضاع ایران را به گوش مردم برسانند و مردم را در این زمینه آگاه نمایند؛ لذا بنده که برای ایام محرم عازم آمل بودم احساس کردم که این وظیفه متوجه من نیز می‌باشد و باید در انجام آن بکوشم. بدین جهت قبل از این که به سوی آمل بروم خود را به قم رساندم؛ قمی که با هیچ یک از خیابان‌ها و کوچه‌هایش آشنا نبودم. سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم که بنده حسن حسن‌زاده آملی هستم و فعلاً در حوزه علمیه تهران مشغول تحصیل و تدریسم. شنیدم که حضرتعالی روحانیون را مکلف کردید که مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند. لذا من که یکی از طلاب سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمده‌ام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاءالله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست به دست هم می‌دهیم و ان شاءالله کشور را از دست فسقه و فجره نجات می‌دهیم و دین خدا را پیاده می‌کنیم».

آیت‌الله حسن رمضانی از شاگردان علامه می‌گوید: «بعد از این ملاقات حضرت استاد حسن‌زاده از هر فرصتی که در اختیارش قرار می‌گرفت سود می‌جست و به روشنگری اقشار مختلف جامعه خصوصاً مردم شریف آمل می‌پرداخت تا اینکه کم کم مسائل بالا گرفت و امر به تبعید امام منجر گردید. بعد از تبعید امام فعالیت‌های علما از جمله حضرت استاد حسن‌زاده به صورت‌های مختلف ادامه داشت. بعد از تبعید امام فعالیت‌های علما از جمله حضرت استاد حسن‌زاده به صورت‌های مختلف ادامه داشت، یکی علنی، دیگری نیمه علنی و دیگری مخفی و هکذا. خلاصه هر کسی به هر صورتی که می‌توانست یا صلاح می‌دید مبارزه‌اش را ادامه داد.»

اعتراض به تبعید امام خمینی(ره) و بازداشت علما

در سال‌هایی که بسیاری از افراد در کشور، حتی از بردن نام امام خمینی(ره) در جلسات خصوصی، ترس داشتند، علامه حسن‌زاده آملی با مشارکت با برخی دیگر از روحانیون مبارز، با ارسال بیانیه‌های اعتراضی، به حاکمان حکومت پهلوی، به تبعید امام خمینی(ره) و بازداشت علماء اعتراض کردند.   

در کتاب اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌توان نمونه‌های از بیانیه‌های امضاء شده توسط ایشان و دیگر فقها و عالمان مبارز را دید. اعلامیه‌های که به مناسبت‌های مختلف در تاریخ‌های ۴ فروردین ۱۳۴۴، ۱۳ مهر ۱۳۴۴، ۳۰ آبان ۱۳۴۴، بهار ۱۳۴۵ منتشر شد و  در آنها علاوه بر امضای ایشان، امضای بزرگانی مانند آیات عظام شبیری زنجانی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، محمدی گیلانی، جوادی آملی، علی مشکینی، ربانی شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، حسین نوری و شهید آیت‌الله سعیدی دیده می‌شود.

مضمون کلی این اعلامیه2ها نیز تاکید بر جایگاه مرجعیت امام خمینی(ره) و لزوم بازگشت ایشان به وطن، اهمیت توجه به خواسته‌های علمای برای بهبود اوضاع کشور همچنین جلوگیری از تعرض‌ها و بازداشت‌های متعدد علمای مبارزه در شهرهای مختلف کشور بود. به عنوان نمونه در بیانیه‌ای که همزمان با سالگرد تبعید امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۴ از سوی ایشان و دیگران خطاب به هویدا، نخست وزیر صادر شده، آمده است:   

«وضع مسلمانان و روش ناهنجار دولت‌های غیر ملی به جایی کشیده که مرجع دینی یک ملت نتواند احکام الهی را صریحاً بیان کند و از آزادی ملت و استقلال کشور خود دفاع نماید و به جرم اعتراض (به کاپیتولاسیون) بیش از یک سال در حال تبعید و ناراحتی به سر برد؛ آری به جرم اعتراض به کاپیتولاسیون یعنی به جرم اعتراض به لایحه‌ای که می‌گوید ملت ایران باید در برابر اراده و خواسته‌های اجانب تسلیم و حق هیچ‌گونه دفاع از مال و جان و ناموس خود نداشته باشد. ما نفهمیدیم اگر کاپیتولاسیون به نفع و صلاح ملت است چرا یک روز برای الغای آن جشن‌ها گرفته‌اند و الغای آن را از افتخارات هیئت حاکمه آن روز شمردند و اگر به ضرر است، چرا دو مرتبه آن را با وضع فجیع‌تری به ملت ایران تحمیل کردند.»

آنچه که در میان این بیانیه‌ها به چشم می‌خورد، تاکید بر افزایش «خشم ملت مسلمان» ایران و ایجاد مقدمات برای «یک انفجار عمیق در حوزه علمیه قم و سایر نقاط کشور» است. تهدیداتی که بیان آن در دوران اختناق پهلوی، نیازمند هوشمندی سیاسی و جسارت انقلابی بود.

در بخش‌های دیگر این نوشته، به اقدامات انقلابی علامه حسن‌زاده آملی در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت.

سید علی اصغر حسینی / ابنا

.........................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha