به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ میزگرد «چالشهای ترجمۀ قرآن» عصر امروز با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، ابوالفضل بهرامپور و رضا بابایی در سالن اندیشه نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین کوشا با ذکر اهمیت تسلط بر دو زبان مبدأ و مقصد در ترجمه، دربارۀ عناصر اصلی در ترجمۀ قرآن کریم گفت: در ترجمه قرآن دو عنصر هنر و ادب مطرح است که مراد از عنصر ادب، صرف و نحو و معانی و بیان است که همان علم صرف، نحو، لغت و اشتقاق میشود و مراد از عنصر اساسی دوم که هنر است در ترجمۀ معانی و بیان و محسنات لفظیه یا علم بدیع است که به این سه، علوم بلاغی و به آن چهار تا علوم ادبی میگویند.
یک مترجم باید به دو عنصر ادب و هنر مسلط باشد
وی افزود: یک مترجم زمانی ترجمهاش جاودانه میماند و بُعد زمان و مکان آن را در بوتۀ نسیان قرار نمیدهد که هر دو عنصر ادب و هنر را داشته باشد، مثلاً گلستان سعدی اینطور است لذا ماندگار است یا در زمینۀ شعر، حافظ چون دو عنصر ادب و هنر را دارد ماندگار شده است.
مترجم برجستۀ قرآن ادامه داد: در ترجمۀ قرآن اولین مسئله که به عنوان چالش مطرح است این است که ما تا انواع ترجمه را متوجه نشویم و تعریف نکنیم نقد ترجمه معنی ندارد چون ما چند نوع ترجمه داریم و آنکس که نقد میکند اگر فرضاً نقدش برای نوع اول صادق باشد شاید برای دومی صادق نباشد.
وی در تبیین انواع ترجمههای قرآن کریم اظهار کرد: ترجمۀ اول، تحتاللفظی یا لغتمعناست یعنی ترجمۀ هر کلمه را زیرش بنویسیم. نوع دوم تطبیقی است یعنی یک آیه را داریم و در صفحه مقابل هم ترجمه میآوریم به شریطی که اولاً حجمش مساوی حجم متن اصلی باشد، محتوا را با وفاداری به متن اصلی منتقل کند و چینش کلمات آن، مطابق دستور زبان مقصد باشد. نوع سوم تفسیری است یعنی در عین حال که تطبیقی ترجمه داریم اما بینش توضیح نیز میدهیم که گاهی با کروشه، گاهی با پرانتز و گاهی نیز بدون آنهاست.
حجتالاسلام والمسلمین کوشا افزود: ترجمۀ مضمونی که گاهی به آن آزاد نیز میگویند یعنی ما آیه را میخوانیم و مضمون آیه را که در ذهنمان شکل گرفته به زبان خودمان بیان میکنیم، شاید کسانی که به این نوع ترجمه، آزاد میگویند مرادشان این باشد که ترجمه از قید و بند تطبیقی دربیاید.
وی ادامه داد: ترجمۀ تحتاللفظی مانند ترجمۀ مرحوم شیخ عباسزاده، معزی و اخیراً شیخالهند با ویراستاری بنده است که مخصوصاً ویراست دوم شیخالهند مصداق تحتاللفظی است. ترجمۀ تطبیقی مثل خرمشاهی، گرمارودی، استادولی، مجتبوی و استاد بهرامپور است.
بزرگترین منتقد در حوزۀ ترجمههای قرآن کریم افزود: اما آیا ترجمۀ مضمونی قرآن به طور کامل داریم؟ من ۲۰۰ مورد تحقیق ترجمۀ قرآن کردم و یک مورد یافتم و آن هم ترجمۀ نرحوم محمدباقر بهبودی است که ۸۰ درصدش مضمونی است و ایشان مدعی است ۴۰ سال زمان برده تا آن را پیاده کند.
وی افزود: پنجمین نوع ترجمه نیز ترجمۀ منظوم است که ترجمۀ صفیعلیشاه در این نوع ترجمه، نظیر ندارد.
ناآشنایی با علوم ادبی بزرگترین مشکل مترجمان است
استاد حوزۀ علمیۀ قم در فن ترجمۀ قرآن دربارۀ لغزشها و اشکالات عمدۀ مترجمان بیان کرد: اولین چالش و لغزش مترجمان، نقص و کاستی در معادلیابی واژگان است؛ دوم از جهت لازم و متعدی است که گاهی جابهجا میگیرند؛ سوم از نظر معلوم و مجهول است که گاهی فرقی نمیگذارند بلکه بلعکس میگیرند؛ چهارم در جواب شرطهایی است که در قرآن آمده است، مثلاً در مورد آیۀ «قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا» (مریم، 18) ترجمه کردهاند: «من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر پرهیزگاری!» که این ترجمه اشتباه است زیرا انسان از آدم بیتقوا به خدا پناه میبرد، نه از باتقوا. مشکل اینجاست که «ان شرطیه» جوابش محذوف است چون ایجاز و بلاغت قرآن اقتضاء میکند، چون قرآن بلیغ اللفظ و فصیح المعناست. پس آیه در واقع میگوید: «من به خدا پناه میبرم، اگر باتقوا هستی دور بشو».
وی افزود: اتفاقاً افرادی که در قرآن شبهه کردند بیشتر به علت نشناختن علوم ادبی است.
اکثر مترجمان مبنا ندارند
بابایی دربارۀ چالش بزرگ در ترجمۀ قرآن گفت: نداشتن الگو و نظریه بزرگترین مشکل اکثر مترجمان است چون ترجمه را امری سهل در نظر گرفتند. اکثر مترجمان قرآن به زبان فارسی مبنا ندارند و نظریهشان در قالب الگوی کلان نیست زیرا ۲۰۰ ترجمه فارسی از قرآن داریم اما همه در ذیل یک مبنا هستند و تفاوت چندانی ندارند. ترجمههای ما تفاوت نظریه ندارند بلکه مفردات را متفاوت گرفتهاند.
وی در تبیین دو نظریۀ اصلی دربارۀ ترجمه در غرب اظهار کرد: در ترجمه دو الگو مقابل یکدیگرند؛ ترجمهها یا مبدأگرا هستند یا مقصدگرا. مبدأگرایی که طرفداران قدری هم دارد سعی میکند اصالت متن حفظ شود و تمام زوایا و خفایای متن مبدأ منعکس شود. تقریباً همۀ مترجمان قرآن به زبان فارسی از این الگو پیروی میکنند بدون اینکه بدانند این یک الگوست!
بابایی افزود: مقصدگراها میگویند ترجمه باید معنا به معنا باشد نه کلمه به کلمه یا جمله به جمله. مقصدگرای مطلق تمام اصالتهای مبدأ را نابود میکند تا با مخاطب راحتتر ارتباط برقرار کند، یک ترجمۀ مقصدگرای نسبی هم داریم که مخاطب را لحاظ میکند اما گوشهچشمی هم به مبدأ دارد.
وی ادامه داد: مترجمان ۸۰ درصد توجهشان به زبان مبدأ و ۲۰ درصد به مقصد است در حالی که اگر پرداختن به زبان مقصد مهمتر از مبدأ نباشد کماهمیتتر هم نیست.
بابایی افزود: مترجمان ما در ترجمۀ قرآن اسیر زبان مبدأ هستند که زبانی سامی است و دستور زبانش متفاوت است. از ضعیفترین متون ما در ترجمه همین ترجمۀ قرآن است زیرا آقایان مبدأگرایی افراطی میکنند و این مبدأگرایی یعنی برگردان یک زبان با دستور زبان سامی به یک زبان با دستور زبان هندواروپایی.
مخالف ترجمۀ قرآن برای کودکان هستم
بهرامپور در تبیین نکاتی از ترجمۀ قرآن گفت: اول اینکه هرکس بگوید ترجمه قرآن کفاف میدهد اشتباه میکند، ترجمه داد سخن نمیدهد بلکه از روی ناچاری است؛ مطلب دوم اینکه مترجم اول باید یک مفسر باشد که بداند آیه برای چه آمده است و چنین آدمی حق دارد مفاهیم را بیان کند. ترجمه سختتر از تفسیر است چون متن عربی معمولاً کمتر از فارسی است. سوم اینکه من مخالف هستم که قرآن را برای زیر ۱۰ یا ۱۵ سال ترجمه کنیم چون قرآن برای مکلفین آمده است.
مترجم قرآن باید شش شرط داشته باشد/ تحمیل بر قرآن نشود
حجتالاسلام والمسلمین کوشا گفت: ما قرآن را هر طور ترجمه کنیم چه با ادبیات مخاطبین یا هر طور دیگر، متن ترجمه باید مطابق با متن قرآن باشد بدون تطابق، ترجمه هر اندازه جوانپسند باشد ترجمه نیست.
وی دربارۀ ویژگیهای لازم برای مترجمان قرآن گفت: هر مترجم قرآن باید شش شرط داشته باشد: اول اینکه با زبان مبدأ و زبان مقصد آشنا باشد، دوم اینکه باید نثری روان داشته باشد، سوم اینکه باید آشنا با تفسیر و علوم قرآن باشد، چهارم اینکه آشنا با علم فقه ولو مختصر باشد چون ۵۰۰ آیه، آیات الاحکام داریم، پنجم آشنا با علم کلام باشد و ششم داشتن ویژگی سلامت عقل و روح است.
مترجم قرآن کریم در تبیین شروط نثر ترجمۀ قرآن اظهار کرد: در هر زمانی باید نثر آن زمان را ملاک قرار بدهیم و اصلاً در هر 10 سال باید ترجمههای جدید بیاید چون زبان در حال تطور است. نثر معیار، متروک و منسوخ و مهجور و غریب نباشد. ثانیاً نثر معیار نباید عربیزده باشد و نباید فارسیزده یا سره باشد که کسی نفهمد. سوم نثر دارای حشو و زوائد نباشد. چهارم متکلفانه نباشد. نثر باید رسا، گویا، روان، خوشخوان و وافی به مقصود باشد. ششم باید تا حدی که ممکن است آراسته باشد.
بابایی در انتقاد به شرط فقه دانستن برای مترجم گفت: مترجم نباید فقه بداند بلکه فقیه باید قرآن بداند زیرا نباید به قرآن تحمیل کرد.
..........
پایان پیام/ 320