۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۶
از متوکل‌ترین مردان روزگار بود!

هنگامی که احساس می‌شد همه درها بر او و یاران بزرگش بسته شده با توکل قفل‌ها می‌گشود و با صبر ظفر می‌یافت و هیچ‌گاه از جهاد باز نایستاد و درب‌های نصرت و فتح بسته نمی‌دید و از تلاش خسته نگردید.

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در آستانه تشییع پیکر مطهر شهید «سید حسن نصرالله» و «سید هاشم صفی‌الدین» در ضاحیه بیروت، حجت‌الاسلام «حمید احمدی» رئیس کمیته فرهنگی آموزشی اربعین، یادداشت زیر را با عنوان «از متوکل‌ترین مردان روزگار بود!» به خبرگزاری ابنا ارسال کرده است:

تجربه اهل ایمان و اندرز اولیای الهی و تحفه نفیس پیام‌آوران عرشی و سالکان طریقت بر این امر دلالت دارد که آدمی اگر تسلیم حق شد و بر خالق هستی و پروردگار عالم توکل کرد، بزرگی یابد و شهد شیرین رضا را خواهد چشید و آرامش در وجودش مستقر گردد و بی‌نیازی و شادمانی بر جانش می‌نشیند.

اهل توکل برغم دانش و تدبیر و عقلانیتی که از آن به لطف حق بهره‌مندند، آن‌چه راهگشا و کارگشای امورشان هست توکل به خداوند است. توکلی که بنیانش، معرفت به حضرت حق است و ایمان به حضور و توانایی و ربوبیتش!

بسنده کردن به دانش و تقوای خویش در پیشبرد امور،خود آسیبی است بازدارنده،چنان‌چه گفته‌اند:

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش۱

این تحفه نفیس عرشی و معرفت و ایمان حضرت حق تعالی را در رهبر بزرگ جهاد و سید مقاومت  شاهد بودند و همه کسانی‌ که سال‌ها حضورش در راهبری حرکت عظیم و پیچیده جهاد و مقاومت را همراهی و دنبال می‌کردند، به عیان شاهد بودند که چگونه به حوادث عالم به عین رضا و سمع قبول و طوع تسلیم نظر می‌کرد!

این رضا و تسلیم از شعاع درخشش توکل بود. توکلی بر بنیان معرفت و باوری از ژرفای اندیشه و خرد و از همه وجود!

از این رو او از متوکل‌ترین مردان روزگار بود؛ اما توکلی منحصر و مخصوص به خودش!

 روح توکلی در او بود  که در آن به‌ برنامه‌ریزی و سعی و تلاش در حد اوج خود قائل بود که در اندک افراد اهل ایمان می‌توان سراغ گرفت.

روح توکلی بر او حاکم بود که آن‌گونه؛ در نتیجه‌ی امور ساکن و راضی بود، گویی پَرِ کاهی در دست باد حوادث است و بزرگی روح حماسی‌اش در بُعد عملیات و نه در تفنن نظریات، نمی‌توانست جز در سایه توکل معنای دیگری داشته باشد.

روزگاری تلاش برای رفع سوء تفاهم‌ها با کسانی که به روی حزب‌الله تیغ کشیده بودند، با برنامه‌ریزی مدبرانه و پی‌گیرانه، به سراغ‌شان رفت و هیئت‌هایی به دیدارشان گسیل داشت تا از نقار و شکاف‌ها و تنازعاتی که بنیان مقاومت را تضعیف می‌کرد، رفع نماید و بکاهد. در این تلاش به سخن و نگاه کسانی که آن را دون شأن  و منزلت اجتماعی و دینی‌اش می‌دانستند، اعتنایی نکرد و فقط به خداوند توکل کرد و آبرو و حیثیت خویش با پرودگار معامله نمود. 

در برابر غوغاسالاری و شارلاتانیزم رسانه‌ای  در جهان عرب نیز چنین کرد و کمر همت می‌بست و خود تریبون تبیین بر پا می‌کرد و رغم همه تهدیدات و تنگناها، از آرمان بلندش و راه مقاومت در برابر جبهه  تسلیم و نفاق و نظام سلطه خردمندانه دفاع و روشن‌گری می‌نمود و خم بر ابرو نیانداخت و  چهره‌اش نشکست.

در همه این تلاطمات بر کشتی آرام وجود او در اقیانوس توکل و تسلیمش، پَرکاهی خدشه نیافکند.

هنگامی که احساس می‌شد همه درها بر او و یاران بزرگش بسته شده با توکل قفل‌ها می‌گشود و با صبر ظفر می‌یافت و هیچ‌گاه از جهاد باز نایستاد و درب‌های نصرت و فتح بسته نمی‌دید و از تلاش خسته نگردید.

گر زلیخا بست درها هر طرف

یافت یوسف هم ز جنبش منصرف

باز شد قفل و در و شد ره پدید

چون توکل کرد یوسف برجهید

گر چه رخنه نیست عالم را پدید

خیره یوسف‌ وار می‌باید دوید۲

حمید احمدی

۳ اسفند ۱۴۰۳

---------------------------
۱- دیوان حافظ، غزل ۲۷۶

۲- مثنوی مولوی

................................
پایان پیام/ 167

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha