به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ نوشتار زیر از حجت الاسلام و المسلمین «حمید احمدی» رئیس کمیته فرهنگی آموزشی اربعین با عنوان «غمنامهای از رنجهای مقدس مسافران جانشیفته سیدالشهدا(ع)!» درباره سختیها و مشکلات زائران پاکستانی اربعین است که در پی میآید:
روز پنجشنبه شانزدهم بهمن در زادروز امام عارفان و راوی بزرگ کربلا، توفیق یار شد با جناب ظفر عباس از پاکستان در دفتر کارم در قم دیدار کنم. ساعتی میزبان ایشان و جناب هاشمی از بنیاد پیامبر اعظم از افغانستان بودیم.
هر دو بزرگوار از صاحبان آژانسهای مسافرتی برای تورهای زیارتی به ایران و عراق در دهلی و کابل هستند و چند سالی توفیق خدمت به زائران اربعین حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را دارند.
آقای ظفر عباس مدت ۳۲ سال مترجم سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلام آباد بود که دو سال پیش بازنشست شد و اکنون با پسرانش در آژانس مسافرتی فعالیت دارد. برادرش از شهدای جنگ تحمیلی است.
گفتوگو هایمان حول مسائل و مشکلات زائران پاکستانی و مسائل فرهنگی و معنویشان برای شرکت در مراسم اربعین گذشت.
عمده بحث احول نقل و ویزا و طول سفر و ناامنیهایی که تروریستها و گروههای افراطی با وجود می آورند و هزینه زیادی برای دفع آن از سوی زائران باید انجام بگیرد، چرخید.
آقای ظفر عباس با سوز و آهی از رنجها و مشکلات و تنگناها و شداید سفر روایت تاثرانگیزی کرد، قبل شرح آلام این زنان و مردان شیفته اهل بیت علیهمالسلام، گفت: زایران ما از زحمات و خدمات ایرانیان راضیاند ولی ما باید در کاهش مشکلاتشان که بیشتر در داخل کشور خودمان است، همت کنیم.
سر و پا گوش شدم تا یک بار کامل از همه آن رنجها روایتی کامل هر چند دردناک و غم آلود بشنوم.
گفت: اکثر یا تمانی زایران زمینی از پاکستان از اقشار کمبرخوردار و پایین جامعه هستند و با فروش بخشی از دارایی و یا با زحمت و مشقت زیاد در چند سال پسانداز کرده یا و استقراض و کمک اقوام عازم این سفر میشوند. برخی خانوادههای بزرگ و طوایف با جمع کردن پول هر سال یک یا دو نفر را حسب تمکنشان راهی سفر اربعین میکنند.
بعد از هفتهها و روزها انتظار و رفتن به سفارت عراق و دفاتر نمایندگی ایران و ایستادن در صفهای طولانی و شلوغ برای اخذ ویزا، اگر موفق شوند که به دلیل محدودیت دولت عراق جمع زیادی موفق نمیشوند. غم و اندوه این محرومان هم کُشنده است و غم نامهای است از رشحات ماتم نینوا!
ادامه داد: زائران پاکستانی چهار تا ده روز در داخل پاکستان باید سفر کنند و راه طی نمایند تا به مرز کویته برسند.
برای رسیدن به مرز ایران به دلیل ناامنی بین کویته تا مرز، ناگزیر باید توسط نیروهای ارتش اسکورت یا با استقرار در مسیر امنیت تأمین شود، ارتش هم به دلایلی از جمله مشکلات نیرو قادر نیست هر روز اسکورت و استقرار نیرو را و امکانات را تأمین کند و اغلب یک روز در هفته امکانش فراهم میشود و گاه دو روز، لذا گاه زائران بیش از ده روز در کویته در خیابانها و یا اماکن اجارهای دستهجمعی یا منازلی با کیفیت پائین میمانند تا امکان حرکت امن به سمت مرز فراهم شود.
از طرفی به دلیل کثرت مسافران، اتوبوس کافی برای انتقال زائران از شهرهایی مثل پاکستان در هر روز ممکن نیست، تعداد محدودی مسافران جابجا میشوند از این رو یک انتظار چند روزه برای پیدا شدن اتوبوس در گاراژها و ترمینالهای شهرهای مبدأ به سمت کویته نیز بر آن تحمیل میشود. تازه کسانی که از روستاها و شهرهای کوچک عازم سفر اربعین هستند باید مسافتی را هم طی کنند تا به شهرهای بزرگی که اتوبوس و وسیله نقلیه کاروانها حرکت میکند، برسند. به همین جهت خیلی از زائران توشهای که برای سفر آماده کرده بودند، گاه به دلیل طولانی شدن توقف در داخل پاکستان، بیش از نیمی از آن به مصرف میرسد.
به دلیل محدودیت زمانی ارتش در اسکورت زایران، چند برابر ظرفیت زائران روانه مرز میشوند، یعنی مبادی ورودی که گنجایش ۵۰ اتوبوس زائر را داراست به یک باره ۲۵۰ اتوبوس با هم حرکت کرده و در فاصله کمی در یک روز به پشت مرزهای خروجی میرسند اگرچه در دو سال اخیر توقف در مرز کاهش زیادی داشته اما به دلیل این مشکلات گاه با حضور انبوه جمیعت اختلالی در گذر از مرز پیش میآید.
سوالاتی در لابلای سخنش طرح میکردم که پاسخش را در ضمن گزارشش بیان میکرد.
جمهوری اسلامی ایران برای کاهش این مشکلات از سال ۱۴۰۲ مرز ریمدان را در نزدیکی چابهار با توافق دولت پاکستان علاوه بر مرز میرجاوه گشوده است که مقداری از مسافت داخل کشورشان هم کاسته میشود.
همه این مشکلات و سختیها از ناامنی، مسافت سخت و طولانی، فقدان امکانات حداقلی در داخل پاکستان، فقدان اتوبوسهای مناسب، مشکلات اسکان و تغذیه در طی نمودن مسیر طولانی چند روزه که باید غذایشان را خودشان تدارک و مهیا کنند که اغلب یک غذای ساده با آرد و شکر درست میکنند و بعد از ورود به ایران و انجام کنترلهای تعریف شده بهداشتی و سلامت، بیش از دو روز باید مسیر طولانی از شرق ایران تا جنوب غربی ایران یعنی مرز چذابه یا شلمچه را طی کنند و گاه با معطلی یک روزه وارد عراق شوند اما هیچگاه کسی ندید که این جمیعت مخلص و مظلوم و با مکنت بسیار اندک، ذرهای از شوق و عشقشان برای رسیدن به اعتاب مقدسه و به ویژه شرکت در راهپیمایی و عتبه بوسی حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و حضرت امیر صلواتالله علیه کاسته شده باشد. از بدو ورود به ایران که گاه زنان و مردانی به شکرانه گذر از سختیهای داخلی به کشور امن و مورد علاقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران و به تعبیر سردار بزرگ مقاومت شهید سلیمانی حرم، که ایران برای این شیعیان حرم است، به خاک افتاده و بر آن بوسه میزنند!
چهرههای سوخته در آفتاب و رنجدیده در سایه ظلم و بیعدالتی و داغدیده از رنج جهل و عصبیت کور فرقهای و زجر کشیده از فقر اما با قلبی مالآمال از عشق و ارادت به خاندان پیامبر خاصه امام حسین و قمر بنیهاشم و ابوالائمه علی بنابیطالب علیهمالسلام است که همه این زخمها و آلام با شکوه این ایمان و عشق در هم میشکند.
درود خداوند بر این زائران و مسافران جان شیفته و دلداه سالار شهیدان که نگذاشتند و نمیگذارند نام زینب کبری سلام اللهعلیها فراموش گردد و عظمت کربلا و عاشورا فرو بکاهد.
صلی الله علیک یا اباعبدالله، چقدر بزرگ است مصیبت تو که هیچ مصیبت رنجی در برابرش عرصهای برای عرضه نمییابد و ندارد و هیچ شِکوِه و سوزی در برابر آن قدرتی برای بیانش نمییابد!
حمید احمدی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
....................................
پایان پیام/ 167
نظر شما