اصولاً نمی‌توان یک زمان و سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین کرد؛ چرا که افراد باهم تفاوت دارند و این تفاوت‌ها باعث می‌شود که زمینه‌های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد به نحوی که در یک سنی برخی افراد زمینه‌ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند.

۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۴
منبع: پرسمان
چه سنی برای ازدواج ایده‌آل است؟ / نکات دینی و روان‌شناختی

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهمترین رسوم اجتماعی انسان‌هاست که از فطرت و آفرینش ویژه آن‌ها مایه می‌گیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه‌های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می‌گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا می‌رسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل می‌شود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم می‌گردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمی است و خود از نشانه‌های رحمت و بزرگی خداوند است.

در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» می‌توان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: «وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» (۱)؛ «یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند، اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید».
«بلوغ نکاح» در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه می‌نویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.» در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنّی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا می‌کند همسر و سرپرست خانواده باشد.


از موارد یاد شده استفاده می‌شود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش است.
بر اساس سیره معصومان (علیهم‌السلام) و شواهد تاریخی، ازدواج امامان (علیهم‌السلام) در سنین پیش از ۲۰ سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از ۲۰ سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می‌نمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان (علیهم‌السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می‌توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.
گرچه در اسلام سنّ مشخصی برای ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم‌السلام) و سیره عملی آن بزرگواران، شواهد گویایی بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.
البته در روایات بدون آنکه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.
تشویق به ازدواج، به خصوص در سن جوانی و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیاری از سخنان معصومان (علیهم‌السلام) آمده است. همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضی روایات مردود دانسته و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتی فقر.
یکی از حقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد؛ در روایت دیگر، به کسانی که صاحب دخترند سفارش می‌کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرماید: «جبرئیل امین بر پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد و عرض کرد: ای محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: دختران باکره مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتی می‌رسد، چاره‌ای جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد می‌کند، دختران باکره هم وقتی به سن بلوغ و ازدواج می‌رسند، چاره ای جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آنگاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود. (۲)
همچنین روایت دیگری بهترین سن ازدواج دختران را ابتدای سن بلوغ می‌داند.


در مجموع، از روایات استفاده می‌شود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز کند، به گونه‌ای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب می‌گردد.
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوی مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل می‌داند. در عین حال، مشکلات ناشی از ازدواج‌های زودهنگام را نادیده نمی‌گیرد و در جهت رفع آنها کوشش می‌نماید. روشن است که با گسترش برنامه‌های آموزشی، بهداشتی و فرهنگی و نیز بهبود وضع اقتصادی مردم، بسیاری از این مشکلات مرتفع خواهند شد.
البته توجه داشته باشید که ازدواج در سن کم، با مشکلات و پیامدهایی همراه است، زیرا دختر و پسر در سن پایین از تجارب کافی برخوردار نیستند، به همین دلیل ممکن است بین آنها درگیری‌های لفظی و غیر آن انجام گیرد و به کدورت و جدایی منجر شود. هم‌چنین در سنین کم، معیارهای کاملی در انتخاب همسر ندارند و پس از چند سال که معیارهای شناختی آنها کامل‌تر می‌شود، متوجه می‌شوند که آن معیارها در همسرشان نیست که گذران زندگی را با مشکل مواجه می‌کند، یا حتی گاهی خود در انتخاب، نقش چندانی ندارند و پدر و مادر برای آنها همسر انتخاب می‌کنند که این مسئله آسیب‌های بسیاری دارد.
موضوع دیگر، مسئله تربیت فرزند است که طبیعی است دو جوان کم سن و سال و کم‌ تجربه، از عهده چنین مسئولیت بزرگی بر نمی‌آیند.
در صورتی که ازدواج با مشکلات ذکر شده مواجه نشود، توصیه روایات این است که امر ازدواج زودتر انجام گیرد. نتایج تحقیقات تجربی وینچ (Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدی با این جهت‌گیری همخوانی دارد. به گفته وی، مشکل ازدواج زودهنگام از خود آن برنمی خیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگی برای پذیرش تعهدات ازدواج و نقش‌های ناشی از آن است؛ از این رو ازدواج‌های زودهنگام در دو حالت کاملاً رضایت بخش‌اند:


۱. آنجا که افراد نوجوان آمادگی پذیرش نقش‌های بزرگسالان را دارند.
۲. آنجا که انتظار نمی‌رود چنین نقش‌هایی را بپذیرند؛ مانند اعضای قشرهای مرفّع که معمولاً از سوی والدین حمایت مالی می‌شوند.
به هر حال وقتی سخن از سن ازدواج می شود دو نکته را باید مد نظر داشت:
۱- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی برای همه انسان ها ندارد.
۲- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی، از شرایط اجتماعی و نیاز نوعی نیز متأثر می گردد.


در هر صورت سن ازدواج به چند عامل بستگی دارد:
۱ ـ از نظر فقهی برای افرادی که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده می شوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمی توان معرفی نمود. هر زمانی و در هر سنی که حفظ گوهر پاکی برای فرد سخت گردد، به گونه ای که علی رغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقی و احکام فقهی همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتی نباید به سراغ ازدواج رفت، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواسته ها رفت و در این مورد تدابیری را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهی و اصول و مقررات اخلاقی و کنترل رفتاری و فکری، خواهش های زودگذر را محدود نمود و بعد از به کارگیری این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامه های زندگی و سخت شدن زندگی، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
۲ ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسی و رشد فکری و اجتماعی و اخلاقی است، یعنی هر چند که آدمی بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهای گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتی به رشد فکری و عقلی و اجتماعی و اخلاقی دست یافت، جهت بقای نسل آدمی و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقی و معنوی خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره‌مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج، به آن اقدام خواهد کرد.
باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است و این موضوع در جوانان تنزل یافته است و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است و طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست.
البته این موضوع می‌تواند در فرهنگ‌ها و مناطق مختلف متغیر باشد؛ بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه‌ای را نیز باید در نظر داشت.
۳ ـ گاهی اوقات، علی رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالی‌تر و برتر موجب تأخیر در ازواج می شود.
به هرحال، از بین عوامل بیان شده، عامل نخست جایگاه ویژه دارد؛ زیرا در صورت بروز آن دیگر نمی تواند گفت می خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعی ندارم. در اینجا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکی از هر گوهری ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی، فردی و اجتماعی ازدواج، تحقق زودتر آن بهتر است. این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود.


در عین حال می‌توان تا رسیدن به رشد اجتماعی و اخلاقی از مادر شدن و پدر شدن جلوگیری نمود و همین طور از بهره گرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
مطرح نمودن مسئلة «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت می‌یابد که یک ازدواج زودهنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشکلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیرهنگام نیز می‌تواند فاقد نشاط و شادابی خواهد بود.
بی‌تردید مسئلة رسش و بلوغ جنسی به عنوان یک عامل زیستی و فیزیولوژیک، تا اندازه‌ای در تعامل با محیط آهنگ متفاوتی به خود خواهد گرفت. به همین دلیل مسئلة بلوغ در مناطق گرمسیر از آهنگ و شتاب بیشتر برخوردار است. در این صورت پاسخ ما به پرسش مناسب‌ترین سنّ برای ازدواج تابعی از شرایط آب و هوایی خواهد بود؛ به گونه‌ای که منطق گرمسیر بلوغ جنسی (و نه بلوغ روانی یاعاطفی!) که وابستگی شدیدی به وضعیت بدنی دارد، سریع‌تر از مناطق سردسیر صورت می‌پذیرد. امّا با چشم‌پوشی از ضرورت تحقق کمال و سلامت وضعیت بلوغ جنسی در هر دو جنس، واقعاً نمی‌توان ازدواج را محدود به سن خاصی دانست؛ بلکه این مسئله بیشتر به ظرفیت شناختی افراد نسبت به کلّ هستی و زندگی مشترک و زناشویی وابسته است. تردیدی نیست که تا چنین بینشی ایجاد نگردد، هر گونه تلاش زودهنگام برای ازدواج و تشکیل خانواده اقدامی نامناسب به شمار می‌آید. البته به خوبی می‌دانیم که گاهی فاصلة بین زمان عقد تا عروسی چند سال به طول می‌انجامد؛ در نتیجه، انتظار می‌رود که با تدارک دیدن آموزش مهارت‌های لازم، ظرفیت شناختی هر دو طرف نسبت به مسایل زندگی ارتقا یابد و به همین دلیل نباید آن را اقدامی زودهنگام و مایة نگرانی دانست. به هر صورت، از نظر روان شناختی تحقق ظرفیت شناختی در جوان خواهان ازدواج، ملاک قطعی و کامل ترین پیش‌بینی کننده برای یک ازدواج مناسب است.
البته معمولاً باید عواملی دیگر از قبیل: اشتغال به کار، اتمام دورة سربازی، و فراغت از تحصیل را بر حسب یک مورد خاصّ مورد توجه قرار داد و نیز به تصمیم گیری پرداخت. در این زمینه باید به تفاوتی که میان جوانان ساکن در روستا و شهری وجود دارد نیز توجه داشت. استانداردها و الزامات زندگی در شهر و روستا نیز به یک تفاوت در سن ازدواج می‌انجامد. زندگی در روستا معمولاً ساده و بی‌آلایش‌تر است و جوانا دورة انتقالی نوجوانی کوتاه‌تری را سپری می‌کنند و سریعاً وارد دورة بزرگسالی می‌گردند و از این جهت انتظار بر آن است که هر چه سریع‌تر مستقل گردند. بر اساس آمار مستند، میانگین سن ازدواج در دختران ۱۸ تا ۲۸ سال و در پسران از ۲۰ تا ۳۵ سال است. اما با وجود این، در این زمینه بین دختران و پسران ساکن شهرها و روستاها تفاوتی آشکار وجود دارد.


به طور متوسط سن ازدواج پسران در روستاها از ۲۱ سالگی به بعد آغاز می‌گردد؛ در حالی که جوانان ساکن شهر معمولاً به طور متوسط از ۲۴ تا ۳۵ سالگی اقدام به ازدواج می‌کنند. وضعیت دختران ساکن از نظر متوسط سنّ ازدواج را در حدود ۱۶ سالگی و در شهرها از حدود سنی ۱۸ تا ۲۸ سالگی برآورد می‌شود. البته آنچه رخ می‌دهد نمی‌تواند معیاری مناسب برای توصیه کردن به شمار آید؛ مگر آنکه از جهات گوناگون و از جمله از لحاظ روانشناختی مورد بررسی و تأیید قرار گیرد.
در نهایت، بر اساس یک معیار عمومی می‌توان سنّ مناسب برای ازدواج دختران را به طور متوسط ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال دانست. این استاندارد با معیارهای نظام‌های تحولی شناختی همخوانی بیشتری دارد. در نهایت، با توجه به مجموع آنچه گفته شد، پس از رسیدن به سن بلوغ، دستیابی به بلوغ عقلی، روانی، و عاطفی ضروری است و پس از اطمینان حصول آنها می‌توان به یک تصمیم مناسب دربارة پسر یا دخترمان برسیم.
برخی از دختران نوجوان در سنین زیر ۱۵ سال ممکن است درشت اندام باشند و این امر خانواده و دیگران را در این باور اشتباه گرفتار سازد که می توانند برای ازدواج این دختران اقدام نمایند. اندام درشت نمی‌تواند جبران کنندة عدم توانایی شناخت در کودک و نوجوان باشد. متأسفانه این مسئله در برخی فرهنگ‌های روستایی رواج بیشتری دارد. این در حالی است که این نوجوانان از لحاظ شناختی آمادگی لازم را برای ایفای نقش همسری دارا نبوده و حتی ابتدایی‌ترین حقوق خود را نمی‌شناسد و همچنین نمی‌تواند در برابر همسرآزاری و برخی رفتارهای بزهکارانه همسرش از خود و کودک خویش دفاع نماید. این وضعیت بستری را برای وقوع جرم علیه همسر و کودک فراهم می‌نماید.
حتی با وجود بهترین شرایط نیز ازدواج یک دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله می تواند مخاطره آمیز باشد.


طبیعتاً برای تشخیص سن مناسب ازدواج برای هر فردی باید مجموع مطالب نسبتاً مفصل بالا را لحاظ کرد و با بررسی همه جوانب، سن مناسب وی را تشخیص داد. ضمن این نباید تناسب سنی دختر و پسر را در امر ازدواج نادیده گرفت چرا که تناسب سنی بین زوجین در ازدواج یکی از معیارهای اساسی ازدواج به شمار می آید از این روی، با مطالعات و تحقیقات گسترده‌ای که روی همسران با تفاوت سنی گوناگون انجام گرفته این نتیجه به دست آمده که در ازدواج‌هایی که علاوه بر تناسب و همخوانی زوجین در معیارهای اساسی ازدواج، بین زوجین تناسب سنی نیز برقرار بوده است؛ آن ازدواج از موفقیت و پایداری بیشتری برخوردار بوده است و میزان اختلاف و شکست در ازدواج به طور چشمگیری پایین بوده است؛ از این روی، دانشمندان با بررسی‌های علمی مختلفی که انجام داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که بهترین و مناسب‌ترین فاصله سنی بین زوجین را می توان ۳ تا ۴ سال در نظر گرفت به طوری که سن پسر ۳ تا ۴ سال از سن دختر بزرگتر باشد. این مقدار تفاوت سنی در آموزه‌های دینی و تعالیم اسلامی نیز مؤید دارد و مؤید آن می‌تواند میزان تفاوتی باشد که معمولاً بین بلوغ جنسی پسران و دختران برقرار است.


پی‌نوشت‌ها:
۱. نساء(۴)، آیه ۶.
۲. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالأنوار، بیروت : دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۰۰، ص ۳۷۱.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha