خانواده اولین نهادی است که سنگ بنای تربیت و آموزش فرزندان در آن پایه گذاری میشود پس ضروری اســت تا در این نهاد زمینههای لازم برای آموزش احکام و آداب اسلامی به فرزندان فراهم گردد.
خبرگزاری اهل بیت(ع) ابنا- تربیت دینی فرزندان دارای مراحلی است.
مرحله اول: آماده سازی
برای آمادهسازی اعمال عبادی در فرزندان، نخست باید تمهیداتی فراهم شود که در دین مقدس اسلام بدان پرداخته شده است. علما و اندیشمندان دینی بر مسئله آمادهسازی و تمرین فرزندان در دوران پیش از بلوغ نسبت به تکالیف عبادی تأکید کردهاند. فقها در کتابهای فقهی بابی با عنوان «احکام الصبی»، به اعمال عبادی کودکان غیر بالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص دادهاند، که از مجموع آنها این اصل مهم تربیتی استنباط میشود. در فقه آمده است پدر و جدّ پدری، شرعاً موظّف به تمرین دادن کودکان به عبادت، اعم از واجب و مستحب و همچنین قضای آن است.(1) حتی آنان موظف به بیدار کردن فرزندان از خواب برای نماز هستند؛ مگر آنکه به دلیل بیماری یا عذر دیگری، باعث آزار و اذیت او شود که در این صورت باید مراعات حال آنها را کرد.(2)
امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما کودکان خود را از سن پنج ســالگی به نماز، امر میکنیم، شما کودکان خود را از سن هفت سالگی، به نماز امر کنید.» (3) وهمچنین میفرماید: «ماکودکان خود را درسن هفت ســالگی به روزه گرفتن، به مقداری که طاقت دارند، تا نصف روز، بیشتر یا کمتر،دستور میدهیم. هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنها غلبه کرد افطار میکنند، تا به روزه عادت کنند و توان روزه داری پیدا کنند. شما کودکانتان را در نه سالگی به روزه گرفتن، به هر اندازه که میتوانند، امر کنید و هر گاه تشنگی بر آنها غلبه کرد افطار کنند.» (4)
امام صادق علیه السلام میفرماید: در خانه خود اذان بگو تا شیطان از آنجا بگریزد و اذان گفتن مستحب است؛ زیرا کودکان به آن ذکر آشنا میشوند. (5)
فلسفی مینویسد: برای اینکه کودکان از اول مؤمن و خداپرست تربیت شوند، لازم است جسم و جان آنها نیز از نظر ایمان هماهنگی برقرار باشد. به همین جهت، اسلام از طرفی پدران و مادران را مکلّف نموده است که فرزندان را به خدا متوجه کنند و به آنان خداپرستی و تعالیم دینی را بیاموزند و از طرف دیگر دستور داده است اطفال را به نماز و عبادات تمرینی وا دارند. (6) زمانی که کودکان به مرحله جدیدی وارد می شوند که احکام الزامی اعم از واجبات و مستحبات در باره ی آنها حتمیت پیدا می کند طوریکه برای آنها سختی هایی را در بردارد باعث تکلیف گریزی و سهل انگاری نسبت به آن احکام میشود، بنابر این ایجاد میل و اشتیاق برای انجام عبادات برای کودکی که هفت ساله شده است بسیار اهمیت دارد، ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه و تشویق کودک با الفاظ زیبا مثل بارک الله و احسن و اظهار محبت کردن نسبت به او در جذب کودک به مسائل دینی مؤثر است. این مسئله باعث ملکه شدن آن اعمال در وجود آنها شده و آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی را در زمان بلوغ خواهند داشت.
امام اصادق علیه السلام میفرماید:چون پسر سه ساله شد پدرومادر به او می گویند که هفت مرتبه لااله الاالله را تکرار کند و چون سه ساله و هفت ماه وبیست روز ازعمرش بگذرد به او می گویند هفت مرتبه بگوید محمد رسول الله و وقتی چهارسالش تمام شد از او می خواهند که بگوید صلی الله علی محمد و آل محمد پس چون پنج سالش تمام شود از او می خواهند که خدا را سجده کند اما چون شش سالش تمام شود نماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شود وضورا به او یاد می دهند و او را به نماز امر می کنند و از ترک وضو و نماز او را نهی می کنند، سپس چون کودک وضو و نماز را فراگرفت خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید.» (7)
تلقین لااله الاالله و صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله از طرف والدین به کودک و تقلید کودک از والدین باعث ایجاد نوعی تمرین خداشناسی و ذکر لفظی شده و کم کم باعث عجین شدن این الفاظ با گوشت و خون می شود و زمانی که کودک به مرحله عمل می رسد به مرحله باور قلبی رسیده است.
ارکان و پایه های اصلی انسان به چگونگی گذراندن دوران کودکی بستگی دارد. دراین دوران است که رفتار انسان به ویژه رفتارهای عاطفی و اجتماعی در اثرارتباط با والدین و اطرافیان و مربیان تکوین پیدا می کند. به گفته گزل: کودک در پنج سالگی نسخه ی کوچکی است از شخص جوانی که بعدها خواهدشد. (8)
دکتر جانگری نیز معتقد است که کودکان کم سن و سال دوست دارند والدین برای آنها با اقتدار تصمیم بگیرند و بگویند چه چیزی برایشان بهتر است، نه اینکه به آنها آزادی بیش از حد بدهند. به نظر ایشان والدین باید با توجه به فطرت انسان و ندای درونی شان، بچه هایشان را تربیت کنند، این ندای درونی و فطرت پاک متعلق به همهی انسانها است و با استفاده از اصول عشقورزی، به تربیت کودکانشان مشغول شوند و با عشق و علاقه به حرفهای فرزندانشان گوش کنند، با این کار بچهها هم یاد میگیرند نه تنها به حرفهای والدین گوش کنند بلکه به ندای درونی قلبشان هم گوش کنند. (9)
مرحله دوم: توجه به روانشناسی ارزش ها در تربیت دینی
روان شناسی ارزشها، از جمله شاخههای روانشناسی میباشد که از چیستی پایهها، ساختارها، ویژگیها وعرصههای روان شناختی ارزشها سخن به میان میآورد و ساختار وجودی ارزش را شامل ساز وکارهای لازم بینشی، انگیزشی، عاطفی، احساسی، حسی وحرکتی می داند و گرایش های دینی را بعنوان سرآمد ارزش ها وامدار روان شناسی دین و ارزشها میداند و به نظر روانشناسان همانطور که چگونگی شکل گیری خلق وخو، روح وروان، احوال، عادت ها و رفتار دینی انسان را باید در تربیت دینی جستجو کرد، چیستی ارزشها را هم باید در روانشناسی دین و ارزشها مورد مطالعه قرار داد. در روانشناسی ارزشها بیشتر به خود شخص مینگرد و از درون شخص به تبیین روان شناختی ارزشها میپردازد و به عوامل فرهنگی و بیرونی توجه محض ندارد. بنابر این ارزشها را به عنوان غذای روح تلقی میکنند طوریکه ارزشها را میتوان متضمن دوام و بقای حیات انسان تلقی کرد. ارزشها دو دستهاند:
1. ارزشهای عینی
ارزشهای عینی، صرف نظر از اندیشهی شخص متضمن بقای زندگی انسان میباشد.
2. ارزشهای شخصی
ارزشهای شخصی عبارتند از: اعتقاد شخصی یا اشخاص که میتواند باعث تداوم زندگی شخص شود. آنچه در تربیت دینی اهمیت دارد ارزشهای عینی و حقیقی میباشد تا ارزش های شخصی مگر اینکه ارزشهای شخصی در جهت ارزشهای عینی باشد و با هم تعارض نداشته باشد. (10)
بنابراین تربیت دینی نوعی پرورش ارزشها میباشد و روانشناسی ارزشها مهمترین عناصر روانشناختی تربیت دینی را تفسیر میکند و اهمیت نقش کارکردهای روانشناسی را در زمینهسازی و انگیزهسازی برای تربیت دینی و جهت بخشیدن به بینشها، اندیشه ها، گرایشها، احساسات، عواطف، هیجانات و انگیزهها آشکارتر میسازد.
گوش و چشم ابزاری هستند که نوزاد به وسیلهی آن با همه چیز ارتباط پیدا میکند و سپس میاندیشد. شنیدن، دیدن و لمس کردن مقدمات یادگیری هستند. (11)
از راهکارهای کاربردی و معمول جوامع بشری برای تنظیم رفتار و کنترل کنشهای کجروانه، ایجاد کنترل درونی (خود کنترلی) در افراد است. یکی از موارد مؤثر در تقویت این نوع از کنترل، آگاهی فرد از نظارت دیگران بر رفتار اوست؛ به ویژه دیگرانی که برای او مهم هستند یا اینکه قدرت مجازات او را دارند؛ بنابراین، یکی از عوامل تنظیم رفتار در جامعه اسلامی، ایمان به نظارت دائمی خداوند بر کنشهای انسان است. در جوامعی که ایمان به این نوع از نظارت در افراد وجود ندارد، مجریان با نصب دستگاههای پیشرفتهی الکترونیکی در مراکز حساس و حتی خیابانها و بر قراری گشت های مداوم پلیس، سعی در ایجاد این نوع از نظارت برای کنترل رفتار افراد دارند. (12)
اسلام کاملترین دینی است که به همه ابعاد وجودی بشر نظر دارد، هم بعد ظاهری و هم بعد درونی از اهمیت ویژه در اسلام برخوردار است همانطور که امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «شگفتا از انسان که به کمک مقداری «پی» میبیند و با تکهای «گوشت» سخن میگوید و با قطعه «استخوانی» میشنود و از طریق «شکافی» تنفس میکند.» (13)
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «قُل کُلُ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتِه؛ بگو هر کس براساس خلق و خوی خویش عمل میکند.» (14)
آیه کریمه عمل انسان را مترتب بر شاکله او دانسته به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمی است چنانچه در فارسی گفتهاند: « از کوزه همان برون تراود که در اوست»، پس شاکله نسبت به عمل، نظیر روح جاری در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنویات او را نشان میدهد. و این معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهای علمی به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانی و احوال روح و میان اعمال بدنی رابطه خاصی است.(15)
پینوشت:
( موسوی خمینی، ج1،ص757_758 )
( موسوی گلپایگانی، ج1، ص527)
(حرعاملی،ج4، ص19)
(کلینی، ، ج3 ص409)
(همان، ج3، ص308)
(فلسفی، ج2، ص18)
(طبرسی، ص222)
(ابراهیمزاده، 1389ش)
(گری، ص192)
(رهنمایی، ص25)
(افروز، ، ص18)
(نهج البلاغه، ص470)
(اسراء، آیه 84)
( موسوی همدانی، جلد 13، ص262)
نظر شما