به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «العهد نیوز» در گزارشی نوشت؛ «محمد باقر النمر» ـ فعال سعودی و برادر شهید «شیخ نمر باقر النمر» ـ جزئیات آخرین دیدار با برادر خود، سه روز پیش از اقدام جنایکتارنه رژیم آل سعود در اعدام وی را منتشر کرد.
«محمد النمر» در سلسه پیامهایی توئیتری جزئیات این دیدار که در تاریخ دوم دسامبر ۲۰۱۵ را توضیح داد.
وی نوشت: «من به همراه مادر، برادران، خواهر و دختر شیخ نمر، صبح زود به زندان "حایر" در ریاض رسیدیم، ولی مسئولان دیدار ما را تا ساعت ۱۲ ظهر به تأخیر انداختند. مادر و ابو موسی، ـ برادرم ـ به شدت نگران شدند.
محمد النمر میافزاید: همیشه ما وارد مکان دیدار میشدیم و منتظر میماندیم تا شیخ بیاید، ولی این با وقتی وارد مکان شدیم، دیدیم که شیخ منتظر ماست. به مادرم سلام داد و بسیار از دیدار او خوشحال شد؛ خدا را شکر کرد. شکر خدا همیشه ورد زبان او بود و یکی دیگر از جملاتی که زیاد تکرار میکرد، این جمله بود: دوست دارم در حالی که شهید شدهام به ملاقات خدا بروم؛ آنقدر این جمله را تکرار کرد تا بلاخره بدان دست یافت.
برادر شیخ ادامه میدهد: شیخ در پاسخ به احوال پرسی ما جمله همیشگی خود را تکرار کرد: "الحمدلله خوبم، نگران نباشید" و ما را از پای شکسته خود مطمئن کرد. ما به مانند همیشه سلام دوستدارانش را به او ابلاغ کردیم و مشتاقانه جویای حالشان شد.
وی مینویسد: شیخ، دیگر محکومان به اعدام را که شش نفر بودند یکی یکی نام برد و برای آنها دعا کرد.
«محمد النمر» اطلاع داد که یک هفته پیش از آخرین دیدار خانواده با شیخ، شهروندان به دیدار او رفتند مفهوم همزیستی میان مسلمانان را با وی بررسی کردند. شیخ در این مورد گفت: «همزیستی یک امر ضروری و نیاز انسانی است.» همچنین در این دیدار که حدود دو ساعت به طول انجامید، شیخ از اهمیت تدبر، تلاوت و حفظ قرآن سخن گفت.
محمد در توئیتی دیگر مینویسد: پیش از خروج از مکان دیدار در گوش شیخ از حل پرونده محکومان پرسیدم و وی پاسخ داد: مرا واگذاریدو پرونده سایرین را دنبال کنید؛ تو و «صادق الجبران» ـ وکیل ـ از جانب من برای انجام هرکاری اختبار تام داریدف ولی بدانید که کرامت و شرف من از جانم ارزشمندتر است، پس بدان نزدیک نشوید.
برادر شیخ نمر نوشت: ساعت یک و نیم بعد از ظهر، به امید دیدار در روزهای آتی با شیخ وداع کردیم، ولی برادرم جعفر آرام و ناامیدانه گفت: "این دیدار آخر است". پس از خروج برای دیدار در ساعت ۲ بعد ازظهر روز هفدهم ربیع الثانی وقت گرفتیم، ولی دیدار خدای رحمان زودتر بود.
..............
پایان پیام/ ۲۷۰