خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ از دیدگاه شهید مطهری، اگر کسی آتئیست بود و اعتقادی به خدا و جهان دیگر نداشت، اما درست زندگی کرد و اهل حقیقت و فضیلت بود، آیا میتواند اهل نجات و بهشت باشد یا نه؟
مقدمه
مسئله نجات و رستگاری نهایی انسان از جمله موضوعات مهم در حوزه فلسفه و الهیات است که اندیشمندان مختلفی با رویکردهای فکری متفاوت به آن پرداختهاند. این مسئله از دیرباز مورد توجه متکلمان و فیلسوفان بوده است اما در دوران ما و با توجه به گسترش روزافزون ارتباطات و گفتگو میان ادیان مختلف و پیدایش جریانهای آتئیستی (کسانی که منکر خدا هستند)، این بحث حساسیت بیشتری به خود گرفته است. در میان نظریههای افراطی و تفریطی مختلف اندیشمندان در این حوزه، استاد شهید مرتضی مطهری دیدگاهی ویژه در این موضوع دارد. در ادامه و در چهار محور به نظریه ایشان خواهیم پرداخت.
پاسخ اجمالی
مسئله نجات و رستگاری نهایی انسان از جمله موضوعات مهم در حوزه فلسفه و الهیات است که اندیشمندان مختلفی با رویکردهای فکری متفاوت به آن پرداختهاند. این مسئله از دیرباز مورد توجه متکلمان و فیلسوفان بوده است؛ اما در دوران ما و با توجه به گسترش روزافزون ارتباطات و گفتگو میان ادیان مختلف و پیدایش جریانهای آتئیستی (کسانی که منکر خدا هستند)، این بحث حساسیت بیشتری پیدا کرده است. در میان نظریههای افراطی و تفریطی مختلف اندیشمندان در این حوزه، استاد شهید مرتضی مطهری دیدگاهی ویژه در این موضوع دارد. به باور ایشان، دین امری فطری است و اگر کسی بنا به دلیلی به آن راه نیافت، اگر جاهل قاصر است و به حقیقت و فضیلت متعهد و به خدا و معاد معتقد است، وی نهتنها اهل نجات است، بلکه مستحق بهشت است و به بهشت راه مییابد. اما آن کس که جاهل قاصر است و به خدا و معاد اعتقادی ندارد، نه جهنمی است و نه بهشتی. البته احتمال میرود که این گروه نیز با ملاحظاتی، به بهشت راه یابند، یا به این جهت که استحقاقش را بیابند، یا به این جهت که مشمول فضل الهی قرار بگیرند.
پاسخ تفصیلی
نکته اول: فطری بودن دین
استاد مطهری دین را امری فطری میداند؛ یعنی معتقد است که دین با خلقت اولیه انسان مطابق است. ازاینرو ایشان پیامبران الهی را همانند باغبانهایی میدانست که فطرت خداجوی موجود در انسان را پرورش میدهند، نه معلمی که بر لوح سفید وجود انسان چیزی را مینگارد. (1) ایشان با توجه به آیات قرآن(2) اعتقاد به وجود خداوند به عنوان اساسیترین باور دینی را امری فطری دانسته و تاکید میکند که اگر مسئله وجود خدا و خالق آسمانها و زمین بودن او به درستی طرح شود، احدی در آن شک نمیکند. اگر کسی در این مسئله شک کرد معلوم است که مسئله به درستی بر او عرضه نشده و یا در حال عناد ورزیدن و رد عامدانه وجود خدا است. (3) نکته مهم دیگر این که امکان دارد گاهی کسی آشکارا وجود خداوند را انکار کند و خود را از جرگه متدینان بیرون بداند؛ اما همان کس در واقع به وجود خداوند اعتقاد بلکه ایمان داشته باشد، و این در جایی است که فرهنگ زمانه، تصویری موهوم از خداوند برای وی ساخته و دین خداوند دچار تحریف شده باشد. در چنین وضعی، چه بسا برخی از آنان که مؤمن به شمار میروند، در واقع، ایمانشان فاقد ارزش باشد و پارهای از کسانی که بیایمان شمرده میشوند، مؤمن واقعی باشند. (4)
نکته دوم: جاهل قاصر و نجات از جهنم
از نگاه استاد مطهری، حقیقت دیانت و دینداری، تسلیم و سرسپردگی در برابر حق و حقیقت است. بر این اساس، کفری که در برابر اسلام قرار دارد و مایه عذاب و ورود به جهنم است، کفرِ از روی دشمنی و لجاجت از پذیرش حق است و تقابلش با اسلام، تقابل تضّاد است، نه سلب و ایجاب؛ یعنی کفر در اینجا امر وجودی مثل لجاجت کردن و دشمنی ورزیدن با حق و حقیقت است. بر همین پایه، از نقطه نظر استاد مطهری کسانی را که دارای روحیه حقپذیری هستند، اما به عللی حق را نیافتهاند، میتوان «مسلمان فطری» خواند؛ یعنی اگرچه به ظاهر مسلمان نیستند و از جهت فقهی و عرفی، کافر خوانده میشوند، اما حقیقتاً چون اهل عناد و لجاجت نیستند و به حق تسلیماند، «کافر عنادی» (حقستیز) نیستند و میتوان آنها را «مسلمان فطری» (حقمدار) نامید. (5) به باور ایشان، این گروه، اهل نجات هستند و به دلیل مسلمان نبودن، جهنمی نمیشوند؛ چرا که خداوند از هر کسی متناسب با وسعش انتظار دارد و خداوند به کسی ظلم نمیکند. تنها کسانی جهنمی میشوند که مخالفتشان با اسلام، نه از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن به حقیقت، بلکه از رویِ دشمنی و تعصب و لجبازی باشد. (6)
نکته سوم: جاهل قاصر و بهشت
بعد از بیان این نظریه از سوی شهید مطهری که جاهلان قاصر قطعاً اهل نجات از آتش هستند، باید دید آیا این عده وارد بهشت هم میشوند؟ شهید مطهری بر این باور است که غیرمسلمانانی که حقستیز نیستند و اصطلاحاً «جاهل قاصر» و به بیانی «مسلمان فطری» محسوب میشوند، دو دسته هستند:
الف. یا ایمان به مبدأ و معاد دارند و ملتزم به اخلاقیات هستند؛ مثل خیلی از متدینان در ادیان الهی دیگر، که به باور شهید مطهری استحقاق بهشت دارند. ایشان تصریح میکند که اکثر مسیحیان، بلکه کشیشان بر این اساس اهل نجات و بهشتند. (7)
ب. یا ایمان به مبدأ و معاد ندارند (یعنی آتئیستها و دئیستها و حتی برخی از پیروان ادیان شرقی)؛ این عده چون به خدا و آخرت اعتقاد ندارند، طبعاً هیچ عملی را به منظور بالارفتن به سوی خدا انجام نمیدهند، و چون به این منظور انجام نمیدهند، قهراً سیر و سلوکی به سوی خدا و عالم آخرت صورت نمیگیرد و به بهشت نمیرسند؛ یعنی به مقصدی که به سوی آن نرفتهاند، به دلیل آن که نرفتهاند، نمیرسند. (8) بر این اساس این افراد طبیعتاً وارد بهشت نمیشوند، اگر چه که معلوم شد وارد جهنم هم نمیشوند؛ پس در جایی که نه بهشت است و نه جهنم مستقر میشوند. (9)
نکته چهارم: تحقیق بیشتر
استاد مطهری با آنکه شرط ورود به بهشت را ایمان به خدا و آخرت میداند، اما در بعضی کتابهای خود دایره ایمان را به گونهای توسعه میدهد که جاهل قاصری که اعتقاد به مبدأ و معاد ندارد را نیز دربرمیگیرد. از این نظر، آنها علاوه بر اینکه اهل نجات میشوند، وارد بهشت هم میگردند. از این نظر، ممکن است کسی به رغم انکار ظاهری و الحاد صوری، در حقیقت، اهل ایمان به خدا، بلکه دارای محبت حقیقی به خدا باشد و نوعی معرفت فطری در عمق وجود به حق تعالی داشته باشد. یکی از نشانههای معرفت قلبی به خدای متعال آن است که انسان، به اصول اخلاقی پایبند باشد و فردی کمالجو باشد و کار نیک را به انگیزههای انسانی، و نه شخصی، انجام دهد؛ مانند افرادی که به انسانهای دیگر و حتی حیوانات کمک میکند و اصلاً انگیزه شخصی در این میان ندارد. یعنی به فرض اینکه به زبان انکار میکنند؛ اما در عمق ضمیر اقرار دارند و انکارشان در واقع و نفسالامر، انکار یک امر موهومی است که آن را به جای خدا تصور کردهاند و یا انکار یک موهوم دیگر است که آن را به جای بازگشت به خدا و قیامت تصور کردهاند، نه انکار خدا و معاد واقعی. یعنی چه بسا چیزی را انکار میکنند که موردنظر ما نیست و در عمل رو به سوی چیزی دارند که موردنظر ماست. (10) با توجه به اینکه گروهی از محققان نیز معتقدند اصلاً مکانی میان بهشت و جهنم نیست (11) شاید بتوان پذیرفت که آنها نیز با ملاحظاتی، مستحق بهشت شوند یا دستکم، مستند به فضل الهی در نهایت به بهشت راه مییابند. (12)
نتیجهگیری
با عنایت به آنچه گذشت روشن میشود که به باور شهید مطهری، دین امر فطری است و اگر کسی بنا به دلیلی به آن راه نیافت، اگر جاهل قاصر است و به حقیقت و فضیلت متعهد و به خدا و معاد معتقد است، وی نهتنها اهل نجات است، بلکه مستحق بهشت است و به بهشت راه مییابد. اما آن کس که جاهل قاصر است و به خدا و معاد اعتقادی ندارد، نه جهنمی است و نه بهشتی. البته احتمال میرود که این گروه نیز با ملاحظاتی، به بهشت راه یابند، یا به این جهت که استحقاقش را بیابند یا به این جهت که مشمول فضل الهی قرار بگیرند.
پینوشت ها
1.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 3، ص 602.
2.سوره ابراهیم، آیه 10: «أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».
3.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 1، ص 603 و 604.
4.شیروانی، علی، نجات از دیدگاه شهید مطهری، مجله قبسات، زمستان 1382 و بهار 1383، شماره 30 و 31، ص 192.
5.مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 2، ص 290 و 291.
6.مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 1 ص 289.
7.مطهری، مرتضی، نبرد حق و باطل، تهران، انتشارات صدرا، 1380 ش، ص 46.
8. مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 1، ص 34.
9.شیروانی، علی، نجات از دیدگاه شهید مطهری، مجله قبسات، زمستان 1382 و بهار 1383، شماره 30 و 31، ص 202.
10. مطهری، مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1374 ش، ج 1، ص 309.
11.طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1391 ق، ج 5، ص 51.
12. برای مطالعه بیشتر، رک: سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، آیه الله مطهری و نظریه اسلام فطری، مجله قبسات، 1402 ش، شماره 109.
نظر شما