به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ از اولین روزهای به قدرت رسیدن مجدد طالبان، شیعیان این کشور به واسطه شورای علمای شیعه افغانستان به دنبال مطالبات و احقاق حقوق خود بودهاند.
علیرغم اینکه شیعیان بخش مهمی از جامعه متکثر افغانستان را تشکیل میدهند اما طالبان در مدت چهار سال اخیر، به مطالبات و خواستههای آنان پاسخ مثبت نداده است.
برای بررسی وضعیت فعلی افغانستان بعد از روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ در آمریکا، وضعیت شیعیان افغانستان و نحوه تعامل شورای علمای این کشور با طالبان، خبرنگار ابنا با حجت الاسلام و المسلمین «سید حسین عالمی بلخی» عضو شورای علمای شیعه افغانستان و رئیس مجمع محبان اهل بیت(ع) این کشور گفتوگو کرده است که متن کامل آن در پی میآید:
ابنا: در ابتدا درباره وضعیت افغانستان بعد از روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ بگویید.
اولا از ابنا که یک خبرگزاری امانتدار است تشکر میکنم. ابنا مثل بعضی از خبرگزاریها به نفع خود چیزی را کم یا زیاد نمیکند و جای چنین خبرگزاری در کشورها خالی است.
فاصله زیادی با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نداریم، این مناسبت را هم به مردم ایران، مقام معظم رهبری و تمامی علاقهمندان به ارزشهای اسلامی و دینی تبریک عرض میکنم. نظام اسلامی ایران در روشناییِ ارزشهای دینی توانست پیشرفت کند و آن فرضیه را بشکند که گفته میشد دین مانع پیشرفتهای علمی است؛ این مسئلهی کمی نیست.
آمدن ترامپ در دور دوم انتخابات آمریکا موجی ایجاد کرد و این موج در جای جای دنیا از جمله افغانستان خود را نشان داد. ترامپ در روزهای اول سخنانی درباره قطع کمکها به افغانستان گفت که تأثیر شدیدی بر مسائل ارزی و نرخ پول افغانی در برابر دلار، یورو و اسعار خارجی داشت.
گزارش سال گذشتهی مراجع اقتصادی بینالمللی این بود که وضعیت اقتصادی افغانستان باثبات شده، پول افغانی یکی از سه پول باثبات در دنیا است و نرخ افغانی هر روز در برابر دلار بالا میرفت. این نقطۀ مثبتی بود که با آمدن ترامپ، یک مرتبه ضربه خورد و نرخ افغانی پایین آمد، گرچه با تلاشهایی که اخیراً صورت گرفت مقداری وضعیت برگشته است.
در میان مشکلاتی که در افغانستان وجود دارد، مهمترین مشکل، اقتصاد است و علت اصلی مهاجرت افغانستانیها به ایران، پاکستان و کشورهای دیگر، مشکلات اقتصادی و بیکاری است. بنابراین یکی از تکانههای آمدن ترامپ، ایجاد تزلزل در اقتصاد افغانستان بود.
مسئله دیگری که ترامپ مطرح کرد اینکه دوباره به افغانستان برمیگردیم و مجدداً پایگاه بگرام را میگیریم؛ چون چین در پایگاه بگرام حضور دارد، در حالی که این خبر دروغ است و چین در این پایگاه نظامی حضور ندارد و اداره بگرام در دست نیروهای امارت اسلامی افغانستان است. این سخن را آمریکاییها به عنوان بهانه مطرح میکنند تا بتوانند در افغانستان حضور پیدا کنند.
بحث دیگری که ترامپ مطرح کرد مسئلهی دریافت سلاحهایی است که آمریکا در دوره جمهوریت در افغانستان آورده بود اما هنگام خروج به جا گذاشت. گفتند که این سلاحها را از طالبان تحویل میگیریم و به آمریکا منتقل میکنیم. اینها مواردی بود که ترامپ مطرح کرد و امواجی ایجاد کرد.
برداشت من این است که این سخنان به جایی نمیرسد. امروزه زمینهی سال 2001 میلادی وجود ندارد که آمریکا با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد بدون یک رأی مخالف افغانستان را اشغال کند، آمریکا به اتفاق آراء تمامی کشورهای عضو سازمان ملل، با حمله نظامی بر افغانستان مسلط شد. الان کشورها به آمریکا چنین اجازهای نمیدهند که مجدداً به افغانستان برگردد.
سال 2001 میلادی نیروهای مقاومت از نظر امکانات، توانمندی بیشتری داشتند. بمباران آمریکاییها در سال ۲۰۰۱ علیه طالبان چندان موثر نبود تا زمانی که نیروهای جبهه مقاومت وارد میدان شدند و پیشروی زمینی کردند، زمینه برای حضور آمریکا در افغانستان فراهم شد. در حال حاضر این وضعیت وجود ندارد. آن زمان شخصیتهایی ملی از جناحها، مذاهب و اقوام مختلف در صحنه حضور داشتند و وارد معرکه شدند اما اینها امروزه در جبهه مقاومت حضور ندارد.
بنابراین فکر میکنم تهدید ترامپ توخالی است و به جایی نمیرسد؛ آمریکاییها نمیتوانند به بگرام برگردند و دستشان به سلاحها و ادوات نظامی نخواهد رسد.
فکر میکنم که بعد از گذشت مدتی، تأثیر موقتی که روی کار آمدن ترامپ بر مسائل اقتصادی داشته تغییر کند، چون این روزها وضعیت بازار و ارز به حالت قبل از تهدیدهای ترامپ برگشته است. تحلیل من این است که حرفهای ترامپ به واقعیت تبدیل نمیشود.
ابنا: آیا گفت وگوهایی در بین آمریکا و طالبان در جریان است یا نه؟
گفتوگوهای جدیدی شروع نشده است. در گذشته گفتوگوهایی بود بخصوص گفتوگوهایی که در دوره حکومت «جو بایدن» پیرامون جلسات شورای سازمان ملل که در قطر برگزار میشد؛ در حاشیه این جلسات و حتی خارج از آن، گفتوگوهای اعلام نشدهای بین طالبان و آمریکا صورت میگرفت اما در دورۀ ترامپ به صورت علنی هنوز مذاکرهای برگزار نشده است. البته شاید به صورت غیر رسمی و غیرعلنی صحبتها و مذاکراتی وجود داشته باشد.
ابنا: خواستهی آمریکا از افغانستان چیست؟
خواستۀ آمریکا از طالبان چیزی است که سران طالبان قبول نمیکنند. حدأقل چیزی که آمریکا از طالبان میخواهد این است که افغانستان در سیاست خارجی و تنظیم مناسبات با کشورهای همسایه، اولویتهای آمریکا را رعایت کند.
ابنا: منظور شما از اولویتهای آمریکا چیست؟
اولویت آمریکا مشخص است، میخواهد در منطقه حضور داشته باشد و از توانمندی جمهوری اسلامی ایران بکاهد. اگر احیاناً طالبان با ایران درگیر شود، یک جنگ فرسایشی میشود و هر دو کشور را تضعیف میکند. همچنین درباره مناسباتی که افغانستان با کشورهای آسیای میانه، روسیه و چین دارد، آمریکا میخواهد طالبان در جهتی قرار گیرد که به سود منافع آمریکا باشد.
ابنا: تفاوت ترامپ با روسای جمهور دیگر این است که زیادهخواه است و بیشتر میخواهد.
بله: دنیاطلبان هیچگاه سیر نمیشوند. سعدی میگوید:
آن شنیدستی که در اَقْصایِ غُور/ بارْسالاری بیفتاد از ستور
گفت: «چشمِ تنگِ دنیادوست را/ یا قناعت پُر کند یا خاکِ گور»
ترامپ هم دنیا دار است اما قناعت ندارد و تمامیتخواه است. میبینیم که این روزها حرفهای عجیب و غریبی میزند؛ فلان جزیره را میخرم، باریکه غزه را میخرم، کانادا باید جزء خاک آمریکا شود و ... لذا خواستههای بلندپروازانۀ ترامپ کم نیست. طبعاً در افغانستان هم این قضاوت را باید داشته باشیم که وی زمانی قانع خواهد شد که از هر جهت تسلط کامل و تامی بر افغانستان داشته باشد.
ابنا: از دیدگاه شما آیا آمریکاییها علاقه دارند که در افغانستان سرمایهگذاری کنند؟
طالبان در مدت چهار سال به گونهای بازی کرده که با همۀ کشورها است و با هیچ کشوری نیست. برای نمونه طالبان با کشورهای ایران، روسیه، چین، پاکستان، آمریکا، امارات، عربستان و ... خط ارتباطی دارد و هر کدام خیال میکنند که طالبان با ما کار میکند، در حالی که وقتی کشورها عقبه را میبینند که چند خط ارتباطی دیگر هم وجود دارد و طالبان با کشورهای دیگر کار میکند. این وضعیت سبب شده که هیچ کشوری درباره طالبان یک تصمیم جدی و نهایی نمیتواند اتخاذ کند. لذا بعد از گذشت چهار سال، هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته است. تا زمانی که طالبان بر اساس اولویتهای خود، اطمینان کشورها را جلب نکند و مشخص نکند که با کدام کشورها است، به رسمیت شناختن طالبان به تعویق میافتد. طبیعی است که تا این موضوع حل نشده، هیچ کشوری از جمله آمریکا سرمایهگذاری جدی در افغانستان نخواهد داشت.
ابنا: آیا حاکمان طالبان از وضعیت فعلی راضی هستند و این وضعیت را مطلوب میدانند؟
هر کشور و دولتی علاقهمند است با کشورهای دیگر ارتباطات بیشتر و مناسبات مثبت و قویتری داشته باشد. طبعاً طالبان هم از این خواسته مستثنی نیست. منتها محاسبۀ طالبان درباره ارتباطات به گونهای نیست که خودشان را شکست خورده بدانند؛ میگویند ما همین هستیم، کشورهای دیگر میخواهند ما را به رسمیت بشناسند یا نشناسند.
نکته قابل توجه اینکه تمرکز طالبان در مشروعیت، مشروعیت دینی و شرعی است و بارها گفتهاند که به دنبال مشروعیت بینالمللی نیستیم. همچنین طالبان به دنبال مشروعیت ملی و رأی مردم نیست، بلکه معتقد به مشروعیت شرعی و دینی بر اساس فقه مذاهب اربعه اهل سنت هستند. از این رو، وقتی جمعی بر اساس غلبه یا تغلیب، قدرت را میگیرند، مشروعیت دینی دارند. طالبان میگویند ما مشروعیت دینی داریم و در پی مشروعیت دیگری نیستیم البته وقتی مشروعیت دینی داریم این وظیفه جامعه جهانی است که باید امارت اسلامی را به رسمیت بشناسند.
واقعیت این است که تعامل بسیاری از کشورها با طالبان، بیشتر از حد رسمیتشناسی است. ولی طالبان علاقهمندند که با کشورها روابط رسمی داشته باشند و مقامات مسئول آنها در سفرهای خارجی ممنوعیت نداشته باشند بارها تقاضا کردند که تحریمها برداشته شود. طالبان درصدد شکست تحریمهای اقتصادی و سیاسی هستند و زمانی این تحریمها برداشته خواهد شد که مناسبات بینالمللی طالبان تغییر کند.
ابنا: بعد از گذشت چهار سال، مطالبات شورای علمای افغانستان از طالبان تاکنون چقدر تحقق پیدا کرده است؟
اوائلی که طالبان وارد کابل شدند، یک هفته یا ده روز بیشتر سپری نشده بود که هیئتی از طرف شورای علما متشکل از 5 نفر با هیئتی از سوی طالبان که 5 نفر بودند، ملاقات و گفتوگو کردند. مولوی شهابالدین دلاور رئیس وقت کمیته سیاسی، رئیس هیئت طالبان، عبدالحق وثیق، مولوی نور الله نوری، و دین محمد حنیف اعضای هیات بودند. در رأس 5 نفر شورای علما، «استاد اکبری» قرار داشت و آقایان غفاری، شیوا، افضلی و بنده حضور داشتیم که در رابطه با وعدههایی که طالبان قبل از آمدن به کابل داشتند، صحبت شد. در این نشست شهاب الدین دلاور گفت: «قرار بود مذاکراتی صورت بگیرد و دولتی با تفاهم همهی اطراف تشکیل شود تا دیگر جنگی و ناامنی و تحریم بیرونی نباشد و همه کشورهای جهان مثل دوره اشرف غنی و کرزی، با ما رابطه مثبت برقرار کنند. گزینه دیگر ـ که فعلاً عملی شده است ـ این است که حکومت را تنها ما یعنی طالبان تشکیل دهیم و دیگران در دولت حضور نداشته باشند.»
طالبان طرفدار گزینه دوم نبود بلکه گزینه اول را ترجیح میداد؛ وی گفت: «گزینه اول به خاطر فرار اشرف غنی تحقق پیدا نکرد. اگر اشرف غنی فرار نمیکرد، ما تصمیمی برای ورود به کابل نداشتیم و دولتی با مذاکره همه اطراف تشکیل میشد ولی بعد از فرار اشرف غنی آن تفاهم به هم خورد و یکجانبه توانستیم قدرت را به دست بگیریم. طبیعی است که مسئولیتها به عهده ما خواهد بود. اول سعی میکنیم حوادث دهه هفتاد و جنگهای داخلی تکرار نشود، که نظم و شیرازه حکومتی از هم بپاشد. ما الان بر امور و اوضاع مسلط هستیم، مسئولیت برعهده ماست و گروهها و افراد خارج از تشکّل طالبان را دخیل نمیکنیم. اگر گروهها و افراد خارج از تشکل طالبان دخیل شدند، در اتفاقات و حوادث میتوانند تأثیر داشته باشند و زمانی که از این ناحیه مطمئن شدیم، میتوانیم دربارۀ گزینه مشارکتِ همه صحبت کنیم. اما هنوز حکومت به صورت سرپرست است و حکومت با ثباتی به وجود نیامده است.»
ما به عنوان شورای علما به این نشست اکتفا نکردیم و مطالباتی که داشتیم طی نوشتهای با بیشتر از بیست ماده به طالبان تحویل دادیم. بیش از دو یا سه جلسه با مقامات مسئول طالبان صحبت کردیم و مطالبات به ملا هبت الله آخندزاده رهبر طالبان هم فرستاده شد ولی تاکنون طالبان درباره مطالبات شورای علما پاسخ مثبت یا منفی نداده است. احتمالاً ناظر به همان حرف باشد که ما هنوز مسلط به اوضاع نیستیم یا اینکه مطالبات ما را نادیده میگیرند. بنابراین تاکنون پاسخ مثبت یا منفی ندادهاند و شورای علما هم قطع امید نکرده است که از مطالبات و خواستههای خود دست بردارد.
ابنا: سیاست فعلی شورای علما در تعامل با طالبان چگونه است؟ یعنی از چه موضعی با سران امارت اسلامی گفتوگو میکنید؟
از همان موضعی که چهار سال گذشته صحبت کردیم و موضع جدیدی نداریم. از نظر ما رفتن به سمتی که در افغانستان بحران و جنگ ایجاد شود، به نفع کشور و تشیع نیست. مردم افغانستان بعد از تجربه دهها سال جنگ، مستحق این هستند که دستکم بیست سال امنیت داشته باشند. در بعضی کشورها آثار منفی یک دورهی کوتاه جنگ تا یک قرن میماند. سال 67 جنگ تحمیلی بر ایران تمام شد اما هنوز هم گفته میشود که فلان مسائل و مشکلات از عوارض جنگ است. افغانستان که چهل و پنج سال جنگ را پشت سر گذاشت و چهار سال میشود که ناامنی کم شده و از بین نرفته است، خوب است به سمتی برود که مردم امنیت و آرامش را تجربه کنند؛ چون جنگ به سود هیچ کس نیست.
شورای علما از اصول و خواستههای اساسی مثل رسمیت مذهب شیعه، اجرای قانون احوال شخصیه بر اساس فقه شیعه برای شیعیان، حضور در مناصب سیاسی و زندگی آبرومند و عادلانه برای همهی اتباع کشور، کوتاه نمیآید و تا آخر بر این مواضع پافشاری خواهد کرد. البته این امیدواری وجود دارد که اگر ثباتی به وجود بیاید و فشارهای بیرونی و تحریمها تغییر کند، شاید مواضع طالبان هم تغییر کند.
ابنا: پیشبینی حضرتعالی از آینده شیعیان افغانستان چگونه است؟
آینده بستگی به مسائل زیادی دارد. اینکه بگوییم آینده روشن یا تاریک است، با واقعیتها انطباق ندارد. به دلیل اینکه واقعیتهایی که در آینده تحقق پیدا خواهد کرد به حوادث و نوع عملکرد افراد مرتبط با آن بستگی دارد. لذا از هماکنون نمیشود گفت که آینده چگونه می شود.
ابنا: ارزیابی شما از اینکه طالبان محدودیتهایی برای عزاداری شیعیان به وجود آورند چیست؟
درباره عزاداری، محدودیتی که طالبان اعمال کردند در مناطقی است که تشیع حضور ندارند. میگویند در مناطقی که تشیع حضور ندارند، پرچمها و نمادهای عزاداری را نصب نکنید، چون سبب حساسیتهایی میشود و امکان دارد مشابه اتفاقات پاکستان، در افغانستان هم رخ دهد و مردم با مردم مواجه شوند. ما نمونههایی را دیدیم و در شهر سرپل چنین اتفاقی افتاد. البته در کابل اتفاقی نیفتاد و اگر محدودیتها اجرا نمیشد امکان داشت که شاهد حوادثی در این شهر باشیم. در محرم امسال، طالبان چهل و دو نفر از عناصر داعش را در کابل دستگیر کرد که تصمیم داشتند در مناطق عزاداری شیعیان اخلال ایجاد کنند. این گونه نیست که بگوییم تهدید نبوده است بلکه تهدید به صورت واقعی وجود دارد.
ابنا: آیا صحت دارد که طالبان تدریس فقه جعفری را در دانشگاه بامیان حذف کرده است؟
جناب آقای «سرور دانش» معاون رئیس جمهور وقت، در آخرین نامهی خود نوشت که نصاب تعلیمی فقه جعفری باید در دانشگاهها رواج پیدا کند. در دانشگاه بامیان فقط یک دپارتمنت فقه جعفری ایجاد شد اما نصاب فقه جعفری تدوین نشد. در پاسخ به نامه آقای دانش، فاکولته شرعیات افغانستان با پنج شش دلیل نوشت که نمیتوان فقه جعفری را تدریس کرد. در آخرین روزهای جمهوریت، تلاش و کشمکش برای این بود که تدریس فقه جعفری به عنوان نصاب تحصیلی رسمی در دانشگاههای افغانستان اگر به صورت عمومی نمیشود، حدأقل در بامیان جریان پیدا کند. چون در بامیان یک دپارتمنت فقه جعفری ایجاد شده بود که زمینه آن را داشت.
البته فقه جعفری در موسسات تحصیلات عالی دایکندی تا سطح چهارده تدریس میشد که الان هم ادامه دارد. من دیدم که در مکتوب رسمی وزارت معارف نوشته بود: «در جاهایی که یک فقه تدریس میشود، فقه دوم هم تدریس شود»؛ نه اینکه آن فقه برداشته شود و فقه دوم جایگزین شود. صحبتهایی بود و ما با وزارت معارف چند بار صحبت کردیم و هیئتی از شورای علما به ریاست استاد اکبری با وزارت معارف رایزنی کرد.
ابنا: درباره امنیت در افغانستان، طالبان میگویند که داعش را از بین بردیم و دست آن را از افغانستان قطع کردیم اما این گروه تروریستی همچنان فعال است و نمونهی عملیات آنها را در قندوز دیدیم. از دیدگاه شما، برقراری امنیت که طالبان ادعا میکند، چقدر در افغانستان محقق شده است؟
امنیت در سال اول و دوم حاکمیت طالبان خیلی بهتر بود اما به مرور زمان برخی ناامنیهایی ایجاد شد. مهم این است که طالبان تلاش کرده تا جلو ناامنی را بگیرد. امروزه شدت حملات داعش کمتر شده است. از سوی دیگر، دلیل همۀ ناامنیها داعش نیست و گهگاهی جبهه مقاومت و جبهه آزادی، مسئولیت برخی عملیاتها را برعهده میگیرند.
داعش فقط یک مورد وزیر مهاجرین را زد و یک مورد در قندوز عملیات انتحاری انجام داد، در حالی که قبلاً حملات انتحاری داعش در یک روز، چندین مورد اتفاق میافتاد. انسان باید منصفانه حرف بزند نه افراط و نه تفریط، گاهی عملیات انتحاری در آمریکا، ایران و کشورهای دنیا هم اتفاق میافتد اما اینکه حالت افغانستان مثل دوره جمهوریت باشد که هر روز حمله انتحاری انجام میشد، امروزه تغییر کرده است.
ابنا: وضعیت شیعیان افغانستان در چهار سال اخیر بهتر شده است یا بدتر؟
درباره مردم تشیع، متأسفانه ناامیدیهایی وجود دارد و چهار سال است که به خواستههای شیعیان، نه پاسخ مثبت داده میشود و نه منفی. بعضاً هم محدودیتهایی در مسائل مذهبی شیعیان ایجاد میشود. بنابراین نمیشود یک قضاوت مطلق داشت.
یک بار خاص مذهب شیعه را مقایسه میکنیم که نسبت به دوره جمهوریت بدتر شده است. محدودیتهایی که امروزه در رابطه با مذهب شیعه وجود دارد، در دوره جمهوریت نبوده است. در قانون اساسی رسماً از مذهب شیعه نام برده شده بود، اما امروزه طالبان به آن قانون عمل نمیکند. قانون جدیدی جایگزین تهیه نشده است و دعاوی مردم تشیع که به محاکم طالبان مراجعه میشود را به علمای شیعه ارجاع میدهند. یعنی محکمه، عرفی است نه رسمی. بنابراین حل و فصل دعاوی تشیع از محکمه رسمی به محکمه عرفی تنزل پیدا کرده است، طبیعی است که تغییر مثبت نیست.
ابنا: برای ثبت ازدواج چطور؟ مشکلی پیش نیامده است؟
ازدواج در محاکم طلبان در «محکمه وثایق» ثبت میشود و این امر برای شیعه و سنی مشکلی ندارد اما اخیراً مشکلاتی درباره ازدواج شیعه و سنی به وجود آمده است.
ابنا: درباره برخی از اسماعیلیه و تشیع در بدخشان، اخبار ضد و نقیضی منتشر میشود که طالبان آنان را به اجبار تغییر مذهب میدهند. اطلاعی دارید؟
من خبر دقیق ندارم، برخی گفتهاند که از هر دو بوده است. خبری که افغانستان اینترنشنال و جاهای دیگر منتشر کردند، فقط اسماعیلیها را گفتند و امامیه را نشنیدم.
ابنا: شنیده میشود که نیروهای طالبان در مناطق شیعهنشین افغانستان، تغییر بافت جمعیتی ایجاد میکنند و از جنوب این کشور پشتونها را در مناطق شیعهنشین مثل بامیان جایگزین میکنند. این قضیه صحت دارد؟
این قضیه صحت ندارد و این خبر کاملاً دروغ است که از مناطق پشتوننشین، افرادی را به مناطق شیعه برده و سکنی گزیده باشند. این از دروغهای مطلق است.
ابنا: میگویند که طالبان، کارمندان دولتی شیعه را از ادارات اخراج میکنند. آیا این قضیه درست است؟
اینکه کسی به خاطر شیعه بودن از کار اخراج شده باشد، من این سخن را به صورت مطلق رد میکنم. اما طالبان در مقامات بالا، نیروهای خود را جایگزین مأموران سابق میکنند، این واقعیت است و ارتباطی به شیعه و سنی ندارد. در رابطه با پشتون هم این کار را میکنند و در رابطه با تاجیک، ازبک، هزاره و سایر اقوام هم این گونه است. یعنی سعیشان این است که از رتبه سه به بالا، نیروهای خودشان در ادارات باشند. این کاری است که انجام میدهند اما اینکه فلانی شیعه است و به جای وی سنی باید بیاید، چنین چیزی را در افغانستان نشنیدیم.
ابنا: بسیار ممنون و متشکرم از اینکه وقت گرانقدر خود را در اختیار ما گذاشتید.
................................
پایان پیام/ 167
نظر شما