به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ رقابت با چین، بحران اوکراین و تقابل با روسیه، تنشهای ترامپ با جامعه جهانی را در دومین دوره ریاستجمهوری او تشدید کرده به طوری که او با چالشهای جدی در سیاست خارجی آمریکا مواجه است. در این میان، همانند سایر روسای جمهور ایالات متحده، دشمنی ترامپ با ایران یکی از اصلیترین محورهای سیاستهای خارجی او بوده که با فشارهای اقتصادی و تحریم علیه ایران همراه بوده است. وی همچنین با اظهارنظرهای جنجالی خود در عرصه داخلی، ایالات متحده را در تقابل با اتحادیه اروپا و ناتو قرار داده است.
شروع دوره جدید ریاستجمهوری ترامپ و چالشهای پیشرو
ترامپ با تاکید بر شعار «آمریکا را دوباره بزرگ میکنیم» (به انگلیسی: Make America Great Again “MAGA”) و «اول آمریکا» (به انگلیسی: America First) هدف اصلی خود در دومین دوره ریاستجمهوری را حفظ منافع ملی آمریکا و تقویت جایگاه آن در عرصه جهانی اعلام کرده است.
وی با وعده تحقق شعار «اول آمریکا» در انتخابات 2024 به پیروزی رسید و از این رو سیاستهایی تهاجمی و جسورانهتری را در قبال مسائلی که به عنوان تهدید علیه ایالات متحده میپندارد، اتخاذ کرده است. مهمترین چالشهایی که ترامپ در این دوره با آنها روبهرو است، مقابله با ایران، روابط با روسیه و چین، و سیاستهای امنیتی و اقتصادی داخلی هستند. ترامپ همچنین در این دوره به دنبال تقویت قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا است و در عین حال، بر حفظ و تقویت جایگاه این کشور به عنوان یک قدرت جهانی تاکید دارد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی در این رابطه مینویسد: «ترامپ پس از به دست آوردن دوباره کرسی ریاستجمهوری، به شدت بر تقویت نیروی نظامی آمریکا و استفاده از قدرت اقتصادی برای فشار بر رقبای جهانی تاکید کرده است».
وی به شکلی سیاستهای اقتصادی و تجاری سختگیرانه خود را دنبال میکند که موجب ایجاد تنشهای شدید با متحدان سنتی ایالاتمتحده، ازجمله کشورهای اروپایی و کانادا، شده اشت. او با ادعای دفاع از اقتصاد داخلی آمریکا، سیاستهای حمایتی از اقتصاد آمریکا را به اجرا گذاشت که شامل وضع تعرفههای سنگین بر واردات فولاد، آلومینیوم، و سایر کالاها از کشورهای مختلف بود. این تصمیمات، که به بهانه حفاظت از تولید داخلی و کاهش کسری تجاری اتخاذ شدند، با واکنش تند اتحادیه اروپا، کانادا و دیگر شرکای تجاری مواجه شد.
در این گزارش، ابتدا جنگ اقتصادی و تعرفهای ترامپ به ویژه در تقابل با چین و حتی همپیمانان سنتی آمریکا از جمله اتحادیه اروپا و کانادا مورد بررسی قرار میگیرد. سپس به نزاع متناقض ترامپ با روسیه بررسی میشود و در نهایت تقابل شدید رئیسجمهور جدید ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین دشمن آمریکا تحلیل میگردد.
دشمنان ترامپ و هدف اصلی از دشمنی با آنان
طبق تحلیل ترامپ، وی در دوره دوم ریاستجمهوری خود، با دشمنانی در سطح جهانی مواجه است که در تلاش هستند تا سیاستهای آمریکا را محدود کنند یا تغییر دهند. وی دشمنان خود را روسیه، چین و ایران و حتی برخی از متحدان سابق آمریکا، نظیر اتحادیه اروپا و کشورهای عضو ناتو میداند که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با سیاستهای وی در تضاد هستند. هدف ترامپ از دشمنی با این کشورها، نهتنها مقابله با تهدیدات امنیتی و اقتصادی بلکه تقویت موقعیت آمریکا در جهان و بازگرداندن آن به جایگاه اول جهانی و همان شعار «اول آمریکا» و «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» است.
جنگ اقتصادی/ تقابل با چین
یکی از جنجالیترین سیاستهای اقتصادی دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوری او جنگ تجاری با چین است. این تقابل که با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی آغاز شد، به یکی از مهمترین تنشهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی در عرصه بینالمللی تبدیل شده است. اما انگیزه اصلی ترامپ از آغاز این جنگ اقتصادی تنها محدود به رقابت تجاری نبود، بلکه هدف او چیزی فراتر از آن بود: تغییر موازنه قدرت در جهان و بازگرداندن سلطه اقتصادی آمریکا. علاوه بر این، ترامپ نهتنها چین را هدف قرار داد، بلکه جنگ اقتصادی خود را به شرکای سنتی آمریکا مانند اتحادیه اروپا و کانادا نیز کشاند.
دشمنی ترامپ با چین بسیار قابلتوجه است. وی شدیدا مخالف سیاستهای اقتصادی و تجاری چین است و در دوره اول ریاستجمهوری خود، جنگ تجاری با این کشور را آغاز کرد. در این رابطه فایننشال تایمز نوشت: «چین بهعنوان بزرگترین رقیب اقتصادی و تجاری آمریکا شناخته میشود و ترامپ در تلاش است تا با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی، این کشور را وادار به تغییر سیاستهای تجاری خود کند».
ترامپ همواره «شعار اول آمریکا» را در سیاستهای اقتصادی و بینالمللی خود مطرح کرده است. او بر این باور است که آمریکا به دلیل سیاستهای اقتصادی نادرست، در حال از دست دادن جایگاه خود بهعنوان ابرقدرت اقتصادی است. از دیدگاه ترامپ، کسری تجاری آمریکا با چین، رشد اقتصادی این کشور را تهدید میکند و شرکتهای آمریکایی بهجای تولید داخلی، در چین سرمایهگذاری کردهاند که این مسئله منجر به از بین رفتن مشاغل آمریکایی شده است.
علاوه بر دلایل اقتصادی، انگیزههای ژئوپلیتیکی نیز در این جنگ اقتصادی نقش داشت. ترامپ معتقد است که چین نهتنها یک رقیب اقتصادی، بلکه یک تهدید استراتژیک برای نفوذ آمریکا در جهان است. سیاستهای اقتصادی و فناورانه چین، از جمله پروژه «ساخت چین 2025» و «یک جاده یک کمربند»، نشاندهنده تمایل این کشور برای پیشرو شدن در زمینههای مهم مانند هوش مصنوعی، نیمههادیها و فناوری فایو جی (5G) بود. این امر ترامپ را به شدت نگران کرده بود، زیرا تسلط چین بر این حوزهها میتواند به کاهش نفوذ واشنگتن در سطح جهانی منجر شود.
تعرفههای سنگین ترامپ بر اروپا و کانادا/ تاثیر جنگ تجاری ترامپ بر روابط آمریکا و متحدان سنتی آمریکا
اتحادیه اروپا که مدتها بهعنوان یکی از همپیمانان نزدیک ایالاتمتحده شناخته میشد، در دوره ترامپ با تصمیمات و سیاستهای این رئیسجمهور دچار شکافهایی شده است. نشریه انگلیسی گاردین با اشاره به این موضوع نوشت: «سیاستهای ترامپ در قبال اتحادیه اروپا و ناتو، موجب ایجاد شکافهایی در روابط بین دو سوی اقیانوس اطلس شده و این مسأله تهدیدی برای ثبات جهانی به شمار میرود.»
بلومبرگ در گزارشی در این رابطه نوشت: «اتحادیه اروپا تصمیم ترامپ (در وضع تعرفه بر کالاهای اروپایی) را بهعنوان یک اقدام غیرقانونی و ناموجه تلقی کرده و اعلام کرده است که این سیاست تنها به افزایش تنشهای تجاری جهانی منجر خواهد شد». این درگیری تجاری باعث افزایش هزینههای تولید در اروپا و کاهش تجارت دوطرفه شد، بهویژه در صنایعی مانند خودروسازی و صنایع سنگین که وابستگی بالایی به تجارت فرامرزی دارند.
کانادا، که از متحدان نزدیک و بزرگترین شریک تجاری آمریکا محسوب میشود، یکی از کشورهایی بوده که بیشترین آسیب را از سیاستهای تجاری ترامپ دیده است. وضع تعرفه بر فولاد و آلومینیوم باعث شد که جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، این اقدام را توهینآمیز بخواند و تهدید به اعمال تعرفههای تلافیجویانه کند. رویترز در گزارشی اعلام کرد: «کانادا در واکنش به تعرفههای آمریکا، تعرفههایی به ارزش 16.6 میلیارد دلار بر کالاهای آمریکایی، ازجمله محصولات کشاورزی و صنعتی، وضع کرد». این درگیری موجب افزایش هزینههای تولید در هر دو کشور شد و روابط تجاری میان دو کشور را دچار بحران کرد.
روابط ترامپ با روسیه و بحران اوکراین
در سطح جهانی، ترامپ بهدنبال محدود کردن قدرت روسیه نیز بوده است. ترامپ در بسیاری از موارد خواستار نزدیک شدن به روسیه بود و حتی در برخی از مقاطع در تلاش بود تا روابط خود را با ولادیمیر پوتین بهبود دهد. اما فشارهای داخلی و مخالفتهای کنگره، ترامپ را مجبور به ادامه تحریمها علیه روسیه کرد.
یکی از مسائل پر چالش در دوران ریاستجمهوری ترامپ، روابط پیچیده و گاه متناقض با روسیه بود. در حالی که ترامپ در بسیاری از موارد از روابط نزدیکتر با روسیه حمایت میکرد، فشارهای فضای داخلی آمریکا و عرصه بینالمللی علیه مسکو موجب شد که ترامپ نتواند بهطور کامل سیاستهای همگرایی خود با کرملین را پیش گیرد.
ترامپ در آغاز دوره ریاستجمهوری خود، سیاستی نرمتر در قبال روسیه در پیش گرفت و حتی در برخی اظهارنظرها از ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه بهعنوان یک رهبر قوی و کارآمد یاد کرد. این رویکرد، واکنشهای متعددی را در داخل ایالاتمتحده برانگیخت و منتقدان ترامپ این سیاست را در راستای منافع روسیه و در تضاد با منافع ملی ایالاتمتحده دانستند. در این راستا، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشت: «ترامپ تلاش داشت روابط خود را با روسیه تقویت کند، اما این سیاست در برابر فشارهای داخلی و جهانی ناتوان بود و در نهایت موجب تشدید تحریمها علیه مسکو شد».
در خلال این بحرانها، وقوع جنگ در اوکراین در سال 2022 باعث شد که تنشها میان آمریکا و روسیه بهطور چشمگیری افزایش یابد. پس از آغاز جنگ، ترامپ بهعنوان یک سیاستمدار که به سیاستهای اقتصادی و نظامی مبتنی براولیت منافع آمریکا اعتقاد داشت، در اظهارات خود تأکید کرد که ایالات متحده باید سیاستهای سختگیرانهتری در قبال روسیه اتخاذ کند. در این دوران، ترامپ به همراه کنگره آمریکا، به افزایش تحریمها علیه روسیه و حمایت از اوکراین برای مقابله با حملات نظامی روسیه پرداخته است. در این رابطه روزنامه نیویورک تایمز نوشت: «با ادامه جنگ در اوکراین، ایالاتمتحده تحت فشار قرار گرفت تا از اوکراین حمایت نظامی بیشتری کند و تحریمها علیه روسیه را افزایش دهد».
در این شرایط، سیاستهای ترامپ و تصمیمات او در قبال بحران اوکراین نیز تحتتأثیر رقابتهای داخلی و فشارهای حزب جمهوریخواه و دموکراتها قرار گرفت. ترامپ در برخی از اظهارات خود به این نکته اشاره کرد که جنگ در اوکراین باید هرچه زودتر پایان یابد و ایالات متحده باید از دخالت بیشتر در این بحران خودداری کند، زیرا از نظر او، اولویتهای آمریکا باید در داخل کشور و در مواجهه با تهدیدات مستقیمتر نظیر ایران و چین باشد. بیبیسی در این رابطه نوشت: «میزان حمایت ترامپ از اوکراین و نحوه مدیریت بحران روسیه نشاندهنده تغییرات در سیاست خارجی ایالاتمتحده در برابر بحرانهای جهانی است. ترامپ، برخلاف بسیاری از همتایان خود، ترجیح میدهد که سیاستهای تهاجمیتری در قبال تهدیدات مستقیم خارجی اتخاذ کند».
ایران بهعنوان دشمن اصلی آمریکا/ سیاست فشار حداکثری و خروج از برجام
علاوه بر مطالبی که پیش از این ذکر شد و همگی اشاره به این نکته دارد که سیاست ترامپ به زعم خود او در راستای بازگرداندن آمریکا به جایگاه اصلی قدرت در جهان است، سیاست رئیسجمهور جدید آمریکا مبنی بر «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی ایران، در تقابل با دیدگاه ایدئولوژیک ایران است. در واقع دشمنی دونالد ترامپ با جمهوری اسلامی ایران ریشه در مسائل ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و سیاستهای کلان ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ایران بهعنوان یک قدرت مستقل و مخالف سیاستهای سلطهگرانه و امپریالیستی آمریکا در منطقه ظاهر شد، امری که همواره نگرانی واشنگتن و متحدان آن، بهویژه رژیم صهیونیستی را برانگیخته است.
یکی از مهمترین اقدامات ترامپ در قبال ایران، خروج یکجانبه از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمهای گسترده اقتصادی بود. این اقدام در راستای سیاست «فشار حداکثری» صورت گرفت که هدف آن کاهش نفوذ منطقهای ایران و ایجاد نارضایتی داخلی در این کشور بود. ترامپ امیدوار بود که با این سیاست، تهران را وادار به پذیرش شرایط سختگیرانهتری در مذاکرات مجدد کند.
با این حال، برخلاف انتظارات دولت ترامپ، ایران در برابر این فشارها مقاومت نشان داد و نهتنها تسلیم نشد، بلکه در راستای تقویت توانمندیهای نظامی و فناوریهای راهبردی خود، از جمله برنامه موشکی و پهپادی، گامهای اساسی برداشت.
در ادامه سیاستهای خصمانه علیه ایران، ترامپ اقدام به ترور سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، کرد. این ترور که در دیماه ۱۳۹۸ در نزدیکی فرودگاه بغداد انجام شد، تنشهای میان دو کشور را به اوج رساند. سردار سلیمانی شخصیتی محبوب در میان ایرانیان و رهبر راهبردهای منطقهای ایران بود. شهادت او موجب افزایش تنشها در منطقه شد و ایران در پاسخ، پایگاه نظامی عینالاسد آمریکا در عراق را هدف حملات موشکی قرار داد.
به گزارش روزنامه فایننشال تایمز، ترامپ ایران را اصلیترین تهدید امنیتی آمریکا میدانست و تلاش داشت با تحریمهای اقتصادی و اقدامات نظامی، نفوذ این کشور را محدود کند. اما در عمل، این سیاستها موجب تشدید تنشها و افزایش اقدامات تلافیجویانه ایران شد.
پیشرفتهای نظامی ایران در برابر فشارهای آمریکا
در نتیجه سیاستهای تحریمی ترامپ، ایران تمرکز بیشتری بر توسعه توانمندیهای دفاعی و بازدارندگی خود قرار داد. پیشرفتهای قابلتوجه در حوزه موشکی و پهپادی، موجب شد که ایران به یکی از قدرتهای نظامی تأثیرگذار در منطقه تبدیل شود. در این رابطه، خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت: «ایران، برخلاف تحریمهای سنگین آمریکا، برنامههای نظامی خود را تقویت کرده و به یکی از بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است».
همچنین ایران از طریق حمایت از گروههای مقاومت در منطقه، قدرت بازدارندگی خود را افزایش داده است. حزبالله لبنان، حوثیها در یمن و گروههای مقاومت در عراق و سوریه از جمله بازیگران مهمی هستند که مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار دارند. الجزیره در این رابطه گزارش داد: «گروههای متحد ایران به سلاحهای پیشرفته مجهز شدهاند که میتوانند در برابر تهدیدات خارجی قدرت بازدارندگی بیشتری ایجاد کنند».
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در واکنش به این موضوع تأکید کردند که این گروهها نیابتی نیستند، بلکه بر اساس ایدئولوژی و اعتقادات خود با نظام سلطه و رژیم صهیونیستی مقابله میکنند. ایشان در یکی از سخنرانیهای اخیر خود فرمودند: «ایران برای مقابله با دشمنان خود نیاز به نیروی نیابتی ندارد».
ترامپ و سیاستهای منطقهای علیه ایران
دولت ترامپ تلاش کرد با تقویت روابط خود با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی، ایران را در منطقه منزوی کند. یکی از اقدامات مهم در این راستا، امضای توافقات عادیسازی روابط میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تحت عنوان توافق ابراهیم بود. این اقدام با هدف مقابله با نفوذ منطقهای ایران انجام شد، اما در عمل نتوانست مانع از گسترش فعالیتهای ایران در منطقه شود.
یکی دیگر از اقدامات ترامپ، تلاش برای برقراری صلح میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی بود. این اقدامات اما نه از سر دلسوزی برای فلسطینیان، بلکه در راستای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و جلوگیری از سقوط آن صورت گرفت.
برخلاف انتظار ترامپ، سیاست فشار حداکثری نهتنها موجب تغییر رفتار ایران نشد، بلکه باعث افزایش مقاومت این کشور شد. ایران با تکیه بر توان داخلی و حمایت مردمی، تحریمها را پشت سر گذاشت و به قدرتی غیرقابلمذاکره در منطقه تبدیل شد.
یکی از مهمترین پیامدهای سیاستهای ترامپ، تقویت توانمندیهای نظامی ایران بود. برنامههای موشکی، پهپادی و توان بازدارندگی جمهوری اسلامی به سطحی رسیده است که تهدیدی جدی برای پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه و رژیم صهیونیستی محسوب میشود. واشنگتن پست در این زمینه نوشت: «قدرت موشکی ایران به حدی رسیده است که میتواند اهدافی در عمق خاک اسرائیل (رژیم صهیونیستی) و عربستان سعودی را هدف قرار دهد».
ایران با وجود فشارهای اقتصادی و تحریمهای گسترده، همچنان جایگاه خود را در محور مقاومت حفظ کرده و حمایت از گروههای متحد خود را ادامه داده است. این امر نشان میدهد که سیاستهای ایالاتمتحده در تضعیف نفوذ ایران موفق نبوده است.
نتیجهگیری
در پایان باید گفت که دشمنی ترامپ با ایران، که مبتنی بر رویکردهای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و اقتصادی بوده، در نهایت به تقویت جمهوری اسلامی انجامیده است. سیاست فشار حداکثری نهتنها تهران را تسلیم نکرد، بلکه باعث شد این کشور در حوزههای نظامی، اقتصادی و منطقهای به موفقیتهای قابلتوجهی دست یابد. ایران با اتکا به ظرفیتهای داخلی و افزایش قدرت بازدارندگی، جایگاه خود را در منطقه تثبیت کرد و نشان داد که سیاستهای آمریکا، حتی در سختترین شرایط تحریمی، نمیتواند این کشور را از مسیر خود منحرف کند.
**************
پایان پیام/ 345