۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۸
شیعیان افغانستان حمایت‌هایی در عرصه سخت و نرم از انقلاب اسلامی ایران داشتند

حمایت‌های سخت حمایت‌هایی مانند انتقال پیام‌های امام به صورت نوار و نامه‌ و اطلاعیه توسط طلاب افغانستانی از نجف به ایران و افغانستان و همچنین حضور شیعیان افغانستان در مبارزات انقلاب و جنگ تحمیلی و دفاع از حرم بود. اما حمایت‌ها در بُعد نرم شامل نشریات افغانستان، فصلنامه‌ها، روزنامه‌ها و کتاب‌های فراوان بود که شگفت‌انگیز است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ هم‌زمان با ایام الله دهه فجر، نشست «نقش شیعیان افغانستان در انقلاب اسلامی ایران» با ارائه اساتید حجج اسلام سید غلام‌حسین موسوی و محمدرسول محقق بلخی، پنجشنبه ۱۸ بهمن، در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین «محمد رسول محقق بلخی» از دیگر اساتید نشست بود. ایشان از شاگردان امام خمینی و شهید صدر در نجف بود که به دلیل فعالیت‌های سیاسی و انقلابی، توسط نیروهای بعثی دستگیر و مدتها در زندان صدام به سر برده است.

چرا مسلمانان و شیعیان افغانستان از امام و انقلاب حمایت می کردند؟

بسم الله الرحمن الرحیم. «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ‏»

درباره‌ی این پرسش، یعنی چرایی حمایت مسلمانان و شیعیان افغانستان از انقلاب اسلامی امام چه بوده است؟ باید بگویم که دلایل عمده‌ی آن ایدئولوژیک و مکتبی - مذهبی است. چون امام یک رهبر مذهبی و دینی است، دارای شاخصه‌ها و برجستگی‌های فوق‌العاده‌ای است که در زمینه‌های فقه، عرفان و علوم دینی دارد، عرفان و فقه ایشان کاربردی است. بنابراین دلایل و انگیزه‌ها، اسلامی و اعتقادی است. ما ایران را به عنوان ژئوپلیتیک شیعه می‌شناسیم و باید از مصالح و منافع اسلام، شیعه و رهبری دینی حمایت کنیم. لذا این حمایت در ابعاد مختلف رخ نموده است؛ حمایت‌های سخت و حمایت‌های نرم.

شیعیان افغانستان حمایت‌هایی در عرصه سخت و نرم از انقلاب اسلامی ایران داشتند

حمایتهای سخت و نرم افغانستانی‌ها از امام و انقلاب

حمایت‌های سخت حمایت‌هایی بوده که برخی را جناب آقای موسوی اشاره کردند، که انتقال پیام‌های امام به صورت نوار و نامه‌ها و... بوده است. از جمله آقای شیخ عبدالحسین اخلاقی تعریف می کرد، زمانی که در مرز خسروی ساواک من را گرفت، چون یک‌سری اسناد از امام دست من بود. این‌ها تفتیش کردند و پیدا کردند و گفتند: آقای فلان، این‌ها چیست؟ شما چرا این‌ها را آورده‌اید و به کجا می‌برید؟ من خودم را به شکل یک آدمی درآوردم که گویی حالت طبیعی ندارد، یعنی مثلاً به تعبیر خودمان جنون ادواری دارد. بعد گفتند: خب او را رها کنید. ایشان یکی از شخصیت‌های برجسته و شاگرد شهید صدر بود. در عراق به دلیل ارتباط با شهید صدر بازداشت و زندانی شد و بعد از آن ایشان گفت که؛ من را در آنجا بازداشت و شکنجه کردند و عکس‌های زیادی از من گرفتند و دیگر نمی‌توانم به بیت امام بروم و در درس شهید صدر شرکت کنم و شما باید به جای من به درس شهید صدر بروید. من هم به درس تفسیر شهید صدر می رفتم و برخی دوستان به درس اصول ایشان هم می‌رفتند و از جمله دوستان مثل آقای اراکی هم در آنجا شرکت داشتند. در مجموع می‌خواهم بگویم که این حساسیت‌ها نسبت به شخصیت‌ها وجود داشت. حمایت این‌ها هم از امام حمایت فکری و حمایت اسلامی بود.

نکته بعد اینکه شهید محمد منتظری و آقای عباس اندرزگو، از کسانی بودند که به افغانستان رفتند، یعنی افغانستان، مانند لبنان و عراق، پناهگاه مجاهدین انقلابی ایرانی بود. ما نباید این همسایه‌هایی که در پیروزی انقلاب نقش داشته‌اند را فراموش کنیم. جاده‌ی ما باید دو طرفه باشد، نباید یک طرفه باشد. فعلاً شیعیان افغانستان در وضعیت مناسبی قرار ندارد، ما باید چه کنیم که صدای مظلومیت آن‌ها را بشنویم و حداقل از ظالمان، مخالفان و ستمکاران حمایت رسانه‌ای نشود.

اما حمایت‌ها در بُعد نرم شامل نشریات افغانستان، فصلنامه‌ها، روزنامه‌ها و کتاب‌های فراوان بود که شگفت‌انگیز است.

یکی از دوستان در مدرسه‌ی فیضیه الان مشغول جمع‌آوری اسناد است، ایشان بیش از چندصد هزار سند گردآوری کرده است. در این اسناد، حمایتی که علمای افغانستان و دانشجویان ما از انقلاب اسلامی کرده‌اند فوق‌العاده است. وقتی یکی از آقایون مسئول در فیضیه این اسناد را می‌بیند، می‌گوید من تعجب می‌کنم که افغانی‌ها در ایران از سال ۵۷ تا ۸۴-۸۵ که بعداً نشریات تعطیل می‌شود و به افغانستان می‌روند، ۷۰۰ نشریه‌ی رسمی در ایران داشتند. این نشانگر این است که افغانی‌ها در صحنه‌های فرهنگی چقدر فعال هستند. دلیل این حمایتها این بود که انقلاب اسلامی را انقلاب مظلومین می‌دانستند. آیه‌ای که من خواندم به این مناسبت بوده است: «إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ‏»، وقتی مسلمانی مورد ستم قرار می‌گیرد باید حمایت کنیم، حق دارد که او را نصرت کند. بنابراین این‌ها از انقلاب اسلامی حمایت کردند.

در زمینه حمایت های نرم مثلاً مرحوم سرور رجایی، کتاب‌های «در آغوش قلب‌ها»، «خون شریکی» و  «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» را دارد. خب این‌ها آثار جزئی علما و شیعیان افغانستان در رابطه با انقلاب اسلامی ایران است. این در زمانی بوده است که انقلاب نیاز به حمایت نرم و فرهنگی داشته است.

شیعیان افغانستان حمایت‌هایی در عرصه سخت و نرم از انقلاب اسلامی ایران داشتند

حضور مجاهدان افغانستانی در جبهه‌های جنگ علیه ایران

باز هم در بُعد حمایت سخت، حضور مجاهدان و مهاجرین افغانستان در جنگ تحمیلی بوده است. زمانی که ملت ما احساس می‌کند که مردم ایران مورد تجاوز جنایتکارانه صدام قرار گرفته است، به جبهه‌های ایران سرازیر می‌شوند و تا جایی که جبهه‌ها پذیرش دارند در آنجا شرکت می‌کنند. ما هزاران رزمنده داریم، چندین هزار شهید، مجروح و حتی اسیر داریم. از جمله آن آقایی که به «محمد علی کِلِی» معروف شد، که مجروح جنگی است. او به وسیله‌ی صدامی‌ها دستگیر می‌شود و مقاومت‌های زیادی انجام می‌دهد و در حالی که دیگران جرأت نمی‌کردند که در خط مقدم کاری کنند، در آنجا برای مجاهدین و رزمندگان سنگر می‌کند. بنابراین آن در زمانی بوده که حمایت آقایان در جبهه صورت می‌گیرد.

مراحل بعدی مسئله‌ی همین دفاع از حرم است که می‌بینیم رزمندگان افغانستانی بر اساس عقایدشان و دفاع از آرمان‌های اسلام به سوریه سرازیر می‌شوند. ما اخیراً هم چندین شهید و اسیر داشتیم. این‌ها نباید نادیده گرفته شود و فراموش نشود که بازوی انقلاب اسلامی ملت‌های اسلامی و ملت‌های منطقه هستند، به خصوص ملت مسلمان و مجاهد افغانستان.

بنابراین فکر ما باید این باشد که این رابطه تحکیم شود. در شرایط فعلی می‌بینیم که نادیده انگاشته می‌شود. متأسفانه مخالفان ما هم در دامن زدن به این مسئله در درون ایران و در خارج تأثیر دارند و حقیقتاً این مسئله سبب می‌شود که مردم از دین و حتی از انقلاب دور شوند و دیگران این خلاء را پر کنند. لذا امیدواریم که رابطه‌ی ما همان‌طور که در ابتدا بر اساس محبت و آرمان‌های امام(ره) و رفتار شهدای انقلاب اسلامی بود، که با برادران افغانی‌شان مانند برادر و همسنگر برخورد می‌کردند، همین‌طور ادامه داشته باشد.

در افغانستان ۵ هزار شهید به نام خمینیست‌ها داریم که حتی از سنّی‌ها به این عنوان شهید می‌شوند. همچنین می‌بینیم که وقتی امام یا مراجع قم بیانیه می‌دادند، مجاهدین ما در خود کابل قیام می‌کنند و تعداد زیادی از آن‌ها شهید می‌شوند. بنابراین این رابطه‌ی متقابل ان‌شاءالله همچنان باید ادامه پیدا کند.

شیعیان افغانستان حمایت‌هایی در عرصه سخت و نرم از انقلاب اسلامی ایران داشتند

شخصیت امام خمینی دارای جاذبه بود

شخصیت امام(ره) به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک دارای جاذبه‌های فوق‌العاده‌ی معنوی و ارزشی بود، اولاً این‌که نگاه ایشان نگاه فراملی بود. از همان ابتدا که ما گاهی در سخنرانی ایشان شرکت می‌کردیم، ایشان از تمام مسلمانان، از فلسطین دفاع می‌کرد و انگیزه و درد ایشان این بود که می‌گفت راه ما راه سید جمال‌الدین است، بدون پسوند تهرانی و افغانی می‌گفت. از این جهت حمایت خودش را از شهید صدر و مجاهدین عراقی اعلام می‌کرد.

زمانی که مجموعه‌ای از دوستان ۵ نفره‌ی شهید عارف، مانند شهید عبدالجبار بصری و بقیه از اعضای حزب الدعوه‌ی اسلامی محکوم به اعدام شدند، امام واقعاً مقاومت و موضع‌گیری کرد.

امام در این زمینه موضع گرفت در حالی که خود امام پناهنده بود و در آن زمان تحت نظر شرطه‌های فاسد بعثی قرار داشت، ولی نگاه ایشان فراملی بود و از مظلوم دفاع می‌کردند. لذا امام دارای جاذبه‌های فوق‌العاده‌ای بودند.

اما از نظر علمی هم شخصیت ممتازی بودند. فقیه، عارف، فیلسوف که شاگرد تربیت کرده، کتاب‌های مختلف در ابعاد مختلف نوشته و نوآوری‌هایی در فقه دارد و بر اساس مسائل مستحدثه همین تدوین ولایت فقیه را داشت که به عنوان یک بحث فنی و کارآمد مورد توجه خیلی از شخصیت‌های جهان اسلام قرار گرفته است که توسط برخی دوستان مثل مرحوم آیت‌الله محمد مهدی آصفی به عربی ترجمه شدند و عراقی‌ها از ایشان خیلی حمایت کردند.

این آثار امام(ره) در افغانستان زمان داوود خان و قبل از کمونیست‌ها هم تکثیر شده است. حتی گاهی اوقات به وسیله رونویسی و به صورت دست‌خط و به شکل خیلی مخفیانه تکثیر و پخش شده است.

این روحیه‌ی همگرایانه‌ای که امام با مسلمانان داشت باعث شد که در بسیاری از مناطق جهان، نمایندگان امام غیرایرانی باشند. مثلاً در سازمان فتح نماینده‌ی ایشان، استاد محترم جلال‌الدین فارسی که اصالتا افغانستانی است به آنجا می‌رود. چون سازمان الفتح‌ رویکردهای چپی هم دارند و در آن کمونیست‌ها، چپی‌ها و گرایشات مختلف هستند. آقای جلال‌الدین فارسی در آنجا چندین کتاب بر نقد مارکسیسم می‌نویسد تا بتواند چپی‌هایی که گرایشات مارکسیستی و مائوئیستی دارند را به طرف اسلام و انقلاب اسلامی جذب کند.

وقتی ملت افغانستان تحت اشغال روس‌ها قرار می‌گیرد و حکومت‌های کمونیستی در آنجا به راه می‌افتد، امام حمایت جدی می‌کنند. علی‌رغم این‌که روس‌ها به ایشان پیشنهاد می‌کنند که موشک‌های اسکات که از عراق به طرف شما شلیک می‌شود و یا میگ‌ها و غیره که صدام دارد، اگر شما از مجاهدین افغانستان حمایت نکنید، ما تسلیحات‌مان را به عراق صادر نمی‌کنیم. امام می‌گویند که؛ موضع ما همین است، شما اشتباه کردید، مجاهدین افغانستان شما را شکست خواهند داد و شما به عنوان یک کشوری که ادعای مبارزه با امپریالیسم را دارید، چطور آمده‌اید و یک کشور مستضعف را اشغال کرده‌اید؟

من سؤال آخر را هم می‌پرسم و بعد دوستانی که حضور دارند سؤالات‌شان را بفرمایند. راجع به خمینیست‌ها هم اشاره کردید و اسم‌شان را بردید. لطفاً یک توضیح مختصری در مورد مسئله‌ی خمینیست‌ها بفرمایید که این‌ها چه بودند و چه شدند؟ آیا حمایت این‌ها از امام خمینی بوده و یا این‌ها مقلدین امام خمینی بودند؟ این را به صورت مختصر بفرمایید و این‌که بفرمایید آیا جریانات دیگری هم در افغانستان اتفاق افتاد که به خاطر انتساب به انقلاب اسلامی و یا انتساب به حضرت امام بخواهند توسط حکومت‌های خودشان مورد آزارواذیت قرار بگیرند یا نه؟

شیعیان افغانستان حمایت‌هایی در عرصه سخت و نرم از انقلاب اسلامی ایران داشتند

۵هزار نفر در افغانستان به جرم خمینیست بودن شهید شدند

 روس‌ها، ۵ هزار نفر از شخصیت‌های مجاهد و فرهنگی و تقریباً ۸۰ درصد از علمای ما در افغانستان را زندانی کردند و بعد به شهادت رساندند. هیچ‌کسی هم تا سالها این را افشا نکرد تا این‌که یکی از عوامل جاسوسی افغانستان وقتی به غرب می‌رود، می‌گوید من دچار عذاب وجدان شدم، به خاطر این‌که ما جنایاتی در افغانستان علیه علمای افغانستان انجام دادیم، در حالی که این‌ها جرمی نداشتند. به بهانه‌ی این‌که یا شیعه هستند و یا برخی از آثار امام خمینی را خوانده‌اند، جرم دیگری نداشتند. در تمام آن اسنادی که سازمان جاسوسی ارائه داده، مقابل نوع جرم آنها نوشته شده است: خمینیست. یعنی به جرم ارتباط با خمینی، داشتن انگیزه‌های فکری و حمایت از انقلاب اسلامی و یا بعضاً هم شاید افراد عادی بوده‌اند و یا فرضاً یک عکس امام یا رساله‌ی توضیح المسائل امام را در خانه‌شان داشته‌اند، زیرا خیلی‌ها در افغانستان مقلد امام بودند.

از این جهت، در سالی که امام فتوا داد که سلمان رشدی مرتد و مهدور الدم است، در آن زمان تقریباً بهترین و باشکوه‌ترین تظاهرات در افغانستان شکل گرفت. همان‌طور که یک تظاهرات در هند واقع شد که در آنجا چند نفر هم شهید شدند. حتی امام یک نقدی هم داشتند که چطور رسانه‌ها در ایران این را پخش نکرده‌اند، اما مردم در هند شهید شدند. در افغانستان مردم از این فتوای امام حمایت کردند و تعدادی هم دستگیر و زخمی شدند و این نشانه‌ی این است که امام(ره) و انقلاب اسلامی با آن ویژگی‌های فرامنطقه‌ای و فراملی واقعاً جایگاه خاص و نفوذ فوق‌العاده داشته است و ما امیدواریم این نفوذ و این ارتباط محفوظ بماند و لذا مردم افغانستان در این زمینه به خاطر همان انگیزه‌های دینی و دلایل فکری و اعتقادی وفاداری خودشان را به اثبات رسانده‌اند.

..........................

پایان پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha