به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نشست تخصصی «جلوه نبوی و مناقب پیامبر اعظم(ص) در صحیفه سجادیه»، با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین «مرتضی وافی» رئیس بنیاد بینالمللی صحیفه سجادیه و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر «محمدرضا فوادیان» صحیفهپژوه و استاد حوزه علمیه در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلاموالمسلمین «مرتضی وافی» اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در محضر صحیفه سجادیه کتاب گرانسنگی از نخستین تألیفهای امامیه و از آثار بسیار نورانی مکتب تشیع هستیم؛ محتوایی که دارد نیایش و دعا است و نیایش و دعا یک زبان سادهی فطری مشترک با انسان امروز است. همچنین قابل توجه، فهم و تأمل برای تمام کسانی است که به دنبال رشد و معنویت و سلامت معنوی هستند.
*صحیفه سجادیه یک تاریخ هویتی برای شیعیان است
این کتاب املای امام سجاد(ع) است و ابتدائاً برای دو فرزندشان محمد بن علی و زید بن علی نگاشتند. سیر روایت صحیفه سجادیه بعد از هزاروچندصد سال از همین دو طریق آمده است تا به زمان ما رسیده و شجرهی پاکیزهی اسانید صحیفه را ایجاد کرده است که یک تاریخی هویتی برای ما است. در این کتاب محتواها، مضامین و موضوعات بسیار متنوعی در حوزههای مختلف اخلاق، تربیت، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، امنیت، حوزههای فردی و اجتماعی، سلوک بین انسانها، جنس ارتباط با خدا و شناخت انسان نسبت به خودش وجود دارد. به همین جهت مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته و شرحها و ترجمههای فراوانی بر آن نوشته شده است. یکی از بهترین شرحها، «ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین» است. این شرح جزء جامعترین شروح صحیفه است و مؤلف آن زندگی عجیبی دارد؛ ایشان ابتدا به مکه کوچ میکند، در جوانی به حیدرآباد هندوستان میرود، از آنجا به عراق مسافرت میکند و مدتی در کربلا میماند، بعد به مشهد میرود، بعد به شیراز سفر میکند، به اصفهان میرود و دوباره به مکه برمیگردد، آخر عمر را در شیراز میگذراند و در این شهر به رحمت خدا میرود و در شاهچراغ دفن میشود.
این شرح جزء بهترین و جامعترین شرحها است. همینجا جا دارد از عزیز بزرگوار، فاضل ارجمند، اندیشمند و محقق، جناب آقای سید محسن حسینی امینی قدردانی کنم که تصحیح و تعلیقهی شرح ریاض را در چاپ انتشارات جامعهی مدرسین داشتند. کسی خواسته این شرح ریاض را یک مقدار جمعوجور و خلاصه کند، نتوانسته و در نهایت گفته که نمیتوان چیزی از این کم کرد، چون بسیار جامع و دقیق نوشته شده است.
در میان موضوعات، یکی از موضوعاتی که مورد توجه این شارح صحیفهی سجادیه است، توجه به مناقب و فضایل پیامبر خدا(ص) است. من امروز آماری میدیدم، در بعضی از دعاها 19 بار ذکر صلوات آمده است، در صحیفه ذکر صلوات مکرر آمده است؛ گاهی قبل از فراز دعا و گاهی بعد از فراز دعا آمده است و نام پیامبر خدا(ص) و اهل بیت ایشان و ذکر صلوات دائماً برده شده است.
بنده وقتی این بحث را دیدم احساس کردم که در کنار بحث اساتید که وارد متون معارف صحیفهی سجادیه و ادعیه میشوند، خوب است که مقداری راجع به ذکر صلوات و یاد رسول خدا(ص) و توجه به رسول خدا(ص) در ضمن این دعا و مناجات و نیایش بحث کنیم. یکی از بالاترین فضیلتها و مناقب برای پیامبر(ص) تعبیری است که در آیهی سورهی احزاب آمده است که خدا و ملائکهاش بر پیامبر(ص) درود میفرستند، شما هم درود و صلوات بفرستید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (الأحزاب : 56). لذا به نظرم آمد که راجع به این ذکر صلوات چند نکته را عرض کنم و ورود پیدا کنم.
*دو خاطره از مکه و مدینه
پیش از اینکه ورود پیدا کنم، دو جمله هم عرض میکنم. دو خاطره دارم، یک خاطره از مدینه و خاطره دیگر از شهر مکه است که هر دو درباره توجه به فضایل و مناقب پیامبر(ص) در لابهلای ادعیهی ما است. عزیزی از برادران مسلمان در مدینه ما با من بحث میکرد، که امامیه و شیعه درباره اسلام و پیامبر(ص) چگونه فکر میکند. کتاب دعا در دست من بود، باز کردم و وقتی ذکر صلواتها و توجه به پیامبر(ص) را برای او گفتم، او کتاب دعا را از دست من گرفت و باورش نمیشد که ما اینگونه در کنار توجه به اهل بیت(ع) به پیامبر(ص) توجه داریم. وی بعضی از این فرازها و صلواتها را با توجه میخواند.
شبیه همین قضیه در مکه اتفاق افتاد. روز پایانی که برمیگشتیم، با یکی از دانشجویان صحبتی کردیم، به حسب اتفاق سوار ماشین او شدم و تا کنار هتل با وی رفتم. با آن دانشجو گفتوگو میکردیم و اتفاقاً صحیفه سجادیه در دست من بود. وی صحیفه را باز کرد و دعای اول و دوم را ورق زد. من کاملاً به یاد دارم که وقتی به این فرازهای دعای اول رسید «ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً. ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ»، که یک دورهی انسانشناسی است، و به دعای دوم رسید که صلواتهایی راجع به پیامبر(ص) است را خواند، به من گفت: میتوانم این را داشته باشم؟ من هم صحیفه را به او هدیه دادم. یعنی توجه به پیامبر(ص) و ذکر صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان، مایهی دلبستگی، وفاق و همدلی در میان مسلمانان جهان است.
*صلوات یک دورهی کامل اصول دین است
ذکر صلوات یک دورهی کامل اصول دین است. در صلوات، نام حضرت حق، نام پیامبر خدا(ص)، نام اهل بیت ایشان آمده است. حتی ذکر پایانی «و عجل فرجهم»، توجه به نهایت کار یعنی گشایش و فرج است؛ چه در این دنیا و چه در فردای قیامت که روز جزا و پاداش است، گشایش و فرج برای مؤمنان و بندگان الهی است. ذکر صلواتی که بارها امام سجاد(ع) در میان دعاها آوردهاند، انسان به گونهای در ذهن و فکر خود، اصول اعتقادات و باورها را مرور میکند. در ضمن، ذکر صلوات به گونهای توجه به رسول خدا(ص) در صحیفه است.
نکتهی دیگر این است که درباره صلوات بر طبق برخی از نکاتی که بزرگان دارند، توجه به نام رسول خدا(ص)، توجه به شریعت و مکتب پیامبر خدا(ص) هم است. یعنی فراموش نکنیم که ریشه و اصلمان کجاست و سر چه سفرهای نشستهایم.
وقتی خدای متعال بخواهد نعمتی بدهد «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ» (الإسراء : 84)، مراتب استحقاق نعمت بینهایت است، پس هر صلواتی که بفرستیم، در مراتب استحقاق، آثار و برکاتی به پیامبر خدا(ص) میرسد.
در برخی از روایات آمده است که وقتی شما در حق کسی دعا میکنید، برای خودتان مستجاب میشود. اگر این روایات را در کنار بحث صلوات بگذاریم، آثار و برکات صلوات به ما نیز برمیگردد. به عبارت دیگر، توجه به مقام معنوی پیامبر خدا(ص)، غیر از اینکه توجه برای رسول خدا(ص) است، آثار و برکاتش به ما برمیگردد. به همین جهت، اندیشمندان کتابهایی در شرح فضایل صلوات نوشتهاند، مثل مرحوم آیتالله اردکانی که کتاب کمنظیری درباره این موضوع دارد. یکی از نکتههایش همین است که چه آثار و برکتی به فرستندۀ صلوات برمیگردد.
نکتهی سوم این است که در نگاه امامیه و به نظرم فقط در نگاه امامیه، صلوات در تشهد واجب است. این مهم است که دعا و عبادت کمک میکند برای اینکه شما توجه به رسول خدا(ص) را فراموش نکنید. البته در کنار آن روایاتی داریم که هر گاه نام رسول خدا(ص) آمد، صلوات واجب است. این روایت از خود پیامبر مکرم اسلام(ص) است که اگر کسی نام من را بشنود و صلوات نفرستد، به آتش انداخته میشود.
*ارتباط قبولی دعا با صلوات بر محمد و آل محمد(ص)
اگر امام سجاد(ع) صلوات را مکرر در صحیفه سجادیه آوردهاند، غیر از توجه به حقیقت صلوات، در روایات آمده است که دعا با توجه به صلوات و توجه به رسول خدا(ص) بالا میرود. در برخی از تعابیر روایات آمده است که دعا دور سر انسان میماند تا زمانی که شخص، یاد رسول خدا(ص) و اهل بیت ایشان(ع) کند و بعد از آن به بالا میرود. حتی در روایاتی آمده است که کسی خواستهاش را نزد رسول خدا(ص) میگوید، پیامبر(ص) میفرماید: در توجه به دعا و خواستههای خود شتاب کردی. اما شخص دیگری میآید که او حمد خدا و صلوات را میگوید و حضرت میفرماید:« آنچه میخواهی بخواه.» این نشان میدهد که رمز حرکت انسانها در قبولی دعاها و اجابت و استجابتی که مدنظر داریم، با توجه به رسول خدا(ص) و نام و فضیلت و معنویت رسول خدا(ص) گره میخورد که بارها و مکرر در جریان صحیفهی سجادیه شنیدهایم. به نظرم در یکی از حکمتهای نهج البلاغه آمده است که حضرت علی(ع) میفرمایند: خدا بزرگوارتر از این است که صلوات بر رسول خدا(ص) که دعای مستجاب است را بپذیرد و آن دعایی که ضمیمه شده است و در کنار ذکر صلوات آمده است، را رد کند. لذا ما اینگونه به توجه به رسول خدا(ص) و ذکر صلوات نگاه میکنیم.
مفسران در ذیل این آیه سورهی احزاب: «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً» (الأحزاب : 43)، میگویند: ذکر صلوات در میان دعاها و توجه به رسول خدا(ص)، انسان را از ظلمتها، تاریکیها، غفلتها و جهالتها دور میکند. فردای قیامت هم تجسم همین دنیا است. در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) رد میشوند و صدای اهل جهنم و دوزخ - به کیفیتی که ما متوجه نیستیم - بلند میشود. این توجه به رسول خدا(ص) را نشان میدهد که دوزخیان، رسول خدا(ص) را واسطهی فیض قرار دهند و بخشی از آنها نجات پیدا میکنند و از خلود در آتش رها میشوند. این همان مطلبی است که شما در صفحات صحیفهی سجادیه به عنوان نجات از گرفتاریها، به زمین خوردنها و هلاکتها میبینید و میبینید که حقیقت صلوات و توجه به رسول خدا(ص) این است، نه صرف یک ادب و آدابی برای دعا آمده است.
ما در جریان توجه به رسول خدا(ص) و اهل بیت ایشان(ع)، نباید دورهی امام زینالعابدین(ع) و شخصیت ایشان و مأموریت امام و اینکه اسرار چگونه در قالب این دعاها در توجه به رسول خدا(ص) آمده است، نادیده بگیریم. ما برای توجه به رسول خدا(ص) در جای جای دعاهای صحیفهی سجادیه، حساب ویژه باز میکنیم، یک نگاه دقیقتر خواهیم داشت و مطلعی میشود برای اینکه به شخصیتشناسی ورود پیدا کنیم.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین دکتر فؤادیان اظهار داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
از حاجآقا وافی ممنونم، استفاده کردیم. همانطور که حاجآقا وافی بیان فرمودند، ما اگر بخواهیم جایگاه و مناقب پیامبر(ص) را از صحیفه دنبال کنیم، فقط یکی، دو دعا و یا چند فراز نیست، بلکه جای جای صحیفه سخن از پیامبر گرامی اسلام(ص) است. در صحیفه بیش از 200 بار صلوات تکرار شده است. کثرت این ذکر شریف، حکایت از واقعیتهای زیادی دارد. یکی از دعاهایی که در صحیفه عجیب است و کم به آن توجه میشود، دعای چهلوهشتم صحیفه است که امام سجاد(ع) در پایان دعا میفرماید: «هر دعایی خواهی کن، هر چه از خدا میخواهی بگو و هزار مرتبه بر محمد(ص) و خانوادهاش درود فرست.» در دعای دیگر آمده است که هزار مرتبه صلوات بفرست. گویا ختم صلوات در آن دوره برای امام سجاد(ع) موضوعیت داشته است. امام سجاد(ع) وقتی دعای چهلوهشتم و دعایی که روز جمعه خوانده میشود را میخواندند، هزار مرتبه صلوات میفرستادند. پس میتوان یکی از ویژگیهای پیامبر(ص) را در همین ذکر شریف جستوجو کرد.
*اهل بیت(ع) در دعاها به پیامبر(ص) متوسل میشدند
ما وقتی میخواهیم متوسل شویم، میگوییم: به حضرت زهرا(س)، به قمر بنیهاشم(ع) و به سیدالشهداء(ع)؛ اما خود اهل بیت(ع) که میخواستند توسل بجویند به چه کسی متوسل میشدند؟ به خود پیامبر(ص). در عالم وجود کسی از نبی اکرم(ص) بالاتر نیست، به خاطر همین اهل بیت(ع) که در حد اعلی هستند وقتی میخواستند کسی را واسطه قرار دهند که خدا دعای آنها را بشنود، به نفس پیامبر(ص) توسل میکردند، چون جایگاه پیامبر(ص) در عالم هستی، گل سرسبد آفرینش است.
ذکر شریف صلوات موجب استجابت دعا میشود. وقتی انسان این ذکر را به کار میبرد، درهای آسمان باز میشود و او مورد توجه خداوند تبارک و تعالی قرار میگیرد. اساساً دأب پیامبر(ص) همین بود. یک نفر آمد و به پیامبر(ص) عرض کرد: برایم دعا کنید. پیامبر(ص) فرمود: «اللهم صل علی محمد». وی عرض کرد: یا رسول الله، میگویم برای من دعا کنید. حضرت فرمودند: خب میخواهم برای تو دعا کنم و باید درهای آسمان باز شود. لذا این ذکر شریف موجب استجابت دعا میشود که حاجآقا وافی هم به حکمت 361 نهج البلاغه اشاره کردند.
*وضعیت دوران امامت امام سجاد(ع)
تمام معارفی که دربارهی این ذکر شریف گفته شده یک طرف، تاریخ خود امام سجاد(ع) هم یک طرف. دوران امامت امام سجاد(ع) از میان همهی اهل بیت(ع) سختتر بود. کدام ولیّ خدا را سراغ دارید که به امامت رسیده باشد در حالی که دستان ایشان را به عنوان اسیر بسته باشند؟ خود امام سجاد(ع) میفرماید: «ما بمکة و لا مدینه عشرون یحبنا»، در مکه و مدینه 20 نفر هم ما را دوست ندارند.
جملهای را از علامه طباطبایی نقل میکنند که من میگویم خدا کند راست نباشد. امام حسین(ع) 10 سال امامت کردند. چند حدیث فقهی از سیدالشهداء(ع) نقل شده است؟ میگویند: به اندازهی 10 حدیث فقهی از ایشان نداریم. یعنی مرجعیت سیدالشهداء(ع) تعطیل شده بود. دوران 34 سالهی امام سجاد(ع) را داریم، اما میبینیم که مردم به خانهی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) میروند و از علوم اهل بیت(ع) استفاده میکنند. چه کسی مردم و جامعهی اسلامی را به اهل بیت(ع) که حقیقت دین است راهنمایی کرده است؟ مجاهدتهای امام سجاد(ع). در مورد امام سجاد(ع) گفتهاند: «کان علی بن الحسین باعث الاسلام من جدید»، امام سجاد(ع)، اسلام را از نو آغاز کرد.
بعد از رحلت نبی خدا(ص)، در سقیفه کاری کرد که مردم از دین برگشتند. اوج آن در زمان سیدالشهداء(ع) است که «عَلَی الاِسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ» یزید دیگر خلیفه شده است. زمانی که امام سجاد(ع) به امامت رسیده، چه کسی خود را در جامعهی اسلامی به عنوان خلیفهی پیامبر(ص) معرفی میکند؟ بنیامیه. در این وضعیت، کشورهای اسلامی چندپاره شده است. این جملات در کتاب انسان 250 سالهی مقام معظم رهبری آمده است. از حضرت آقا چند اثر خوب مثل کتاب جهاد امام سجاد(ع)، دربارهی امام سجاد(ع) وجود دارد. خود حضرت آقا هم به صحیفه خیلی عنایت دارند، در جای جای سخنانشان به صحیفه ارجاع دادهاند و معتقدند که صحیفهی سجادیه عصارهی تفکر اهل بیت(ع) است و یا دریای موّاج علوم اهل بیت(ع) است. قبل از امام سجاد(ع) کسی با اهل بیت(ع) کاری ندارد، در زمان امامت امام سجاد(ع) هم کسی با اهل بیت(ع) کاری ندارد. از آن طرف بنیامیه و بنیمروان سر کار آمدهاند، مکه و مدینه دست زبیریها و شام دست بنیامیه است، و حکومت اسلامی به چند قسمت تقسیم شده است. این به لحاظ وضعیت سیاسی است. به لحاظ وضعیت دینی، مقام معظم رهبری در کتاب انسان 250 ساله آورده است که مکه و مدینه به عنوان محل نزول وحی، مرکز عشرتکده و برگزاری کنسرتهای متفاوت شده بود. خانمی در مدینه کنسرت موسیقی برگزار میکرد، معاویه میگوید: خب چرا نباید به شام فیض برسانی؟ و او را به شام دعوت میکند. مردم مدینه جلو دروازهی شهر میایستند و میگویند: کجا میروی؟ اگر تو بروی، پس ما چه کنیم؟ نمیگذارند برود. آلات لهو و لعب در مکه و مدینه بسیار زیاد بود و فقها در مجالس لهو و لعب شرکت میکردند.
وقتی انسان اینها را میخواند دلش به درد میآید، ولی یک چیزی که فوقالعاده دل انسان را به درد میآورد این است که آن نهالی که پیامبر اسلام(ص) کاشته به اینجا رسیده است. خب پیامبر(ص) 23 سال زحمت کشیدند. چه زحمتی کشیدند؟ در دعای دوم میخوانیم که پیامبر(ص) چه کرده است. 23 سال یک درخت را کاشته، سقیفه آمده و این درخت اسلام را منحرف کرده است. شریعت پیامبر(ص) منحرف شده است. یک کسانی آمدهاند و یک کارهایی میکنند، به آنها اعتراض میکنند و میگویند: چرا این کار را میکنید؟ میگوید: سنت پیامبر(ص) است. حالا امام سجاد(ع) که پاسدار حریم نبوی(ص) است، باید چه کند؟ آیا تریبون دارد که بگوید: جدّمان پیامبر(ص) این کار را نمیکردند؟ به امام عرصهای نمیدادند. شما ببینید چقدر جرم و جنایت در دوران امام سجاد(ع) بر خود خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بوده است. حالا یک نمونه مثلاً کربلا است، بعد واقعهی حرّه و بعد هم هجوم دشمنان خدا به بیت وحی، شما اینها را میبینید، حالا امام سجاد(ع) میخواهد باز مردم را به آن اسلامی که جدّشان آورده، برگرداند، باید چه کند؟ لذا قالب دعا را انتخاب کرده است. امام سجاد(ع) چه میکنند؟ دارند دعا میخوانند. فکر میکردند دعا خنثی است، در حالی که دعاهایی که امام سجاد(ع) بیان کرده و این ذکر شریف را جای جای صحیفهی سجادیه به کار برده، به خاطر اینکه مردم را به نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) ایشان دعوت کند و موفقیتی که امام سجاد(ع) از این روش به دست آورده و مردم دیگر به خانهی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ریختند و از علوم اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) استفاده کردند.
*دعای دوم صحیفه سجادیه درباره پیامبر(ص)
یک دعا مستقلاً برای پیامبر(ص) در میان 54 دعای صحیفه سجادیه وجود دارد که دعای دوم است. «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بَعْدَ هَذَا التَّحْمِیدِ»، بعد از اینکه دعای اول در حمد و ستایش خدا است، دعای دوم «فِی الصَّلَاةِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سلم» یک دعای مستقل است. چون بحث ما مناقب پیامبر(ص) در این دعا است، خوب است که به تمام فرازها توجه کنیم، ولی من میخواهم یک خط از این دعا را بخوانم که پیامبر(ص) کیست؟ اگر میخواهیم پیامبر(ص) را بشناسیم قرآن بخوانیم. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» (الأنبیاء : 107)، «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً. وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» (الأحزاب : 45-46)، قرآن پیامبر(ص) را معرفی کرده است و نهج البلاغه مطالب کمی درباره معرفی پیامبر(ص) ندارد. حال ببینیم که صحیفهی سجادیه، پیامبر(ص) را چطور بیان میکند؟ یعنی صحیفه یک ظرفیت خاص است و به آن قرآن صاعد میگویند. قرآن از سوی خدا نازل شده است که روی زمین بماند؟ نه، امام سجاد(ع) در قالب دعا، کلام خدا را به آسمان برگردانده است. به تعبیر حضرت امام، صحیفهی سجادیه قرآن صاعد است.
حال ببینیم در این قرآن صاعد چه چیزی آمده است؟ پیامبر(ص) کیست؟ «أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ». نسبت سه ویژگی از پیامبر(ص) با ذات حضرت حق و خداست و نسبت سه ویژگی از پیامبر(ص) با مردم است. اولین ویژگی «أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ»، دوم «نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ» و سوم «وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ» است. اولاً پیامبر(ص) امین و مأمون است. پیامبر(ص) ذرهای در امانت خیانت نکرده است؛ محمد امین(ص) است. پیامبر(ص) امین بر چه چیزی است؟ چه چیزی را نزد پیامبر(ص) امانت گذاشتهاند؟ در امانت کسی امانتدهنده و دیگری امانتگیرنده است و چیزی امانت گذاشته میشود. امام سجاد(ع) میفرمایند: «أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ»، پیامبر(ص) وحی تو را بدون اینکه ذرهای بکاهد و یا بیافزاید، تحویل داده است. در لغت به هر چیزی که در انتقال آن سرعت و خفا باشد، وحی میگویند. برای نمونه ما میخواهیم علم یاد بگیریم لذا نزد استاد میرویم و 7-8 سال درس میخوانیم تا چیزی یاد بگیریم. اما خدا وقتی میخواهد پیام خود را به کسی بدهد، اگر با سرعت برساند، میگویند وحی شده است. خدا وحیاش را به چه کسی داده است؟ به نبی اکرم(ص). ویژگی ایشان چیست؟ امین بودن است. پیامبر(ص) هر چه گرفته، امانتدار بوده است. خدا میفرماید: «لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ» (الحاقة : 44)، اگر خواستی چیزهای دیگری بگویی، رگ گردنت را میزنیم. پیامبر(ص) هر چه گرفته، بدون اینکه کلمهای کم و زیاد شود، تحویل داده است. پیامبر(ص) امین است. کسانی پیدا شدهاند و میگویند: وحی تجربهی بشری است! حقیقتاً نفهمیدهاند، چون وحی از طرف خدا است و مکاشفه، حالات و تجربههای خوب یک عارف نیست؛ از درون پیامبر(ص) نجوشیده بلکه از آسمان آمده است.
*وحی از درون پیامبر(ص) نجوشیده بلکه از آسمان آمده است
پیامبر(ص) 40 سال زندگی میکند، چرا مردم چیزی به ایشان نمیگویند؟ مگر پیامبر(ص) قبل از بعثت به رسالت، کم حرف زده است؟ ما در آستانهی مبعث هم هستیم و این بحثها میتواند حقیقت بعثت را برای ما مشخص کند. پیامبر(ص) 40 سال در مکه زندگی میکنند و کم صحبت نکردهاند. وقتی پیامبر(ص) گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» (العلق : 1) چه شد حرفهایی علیه ایشان زدند؟ اگر کار پیامبر(ص) شاعری بود، خب قبل از آن هم صحبتهایی داشتند. پیامبر(ص) در دوران 23 سال صحبتهای دیگر هم دارند، چرا نسبت به آنها حساسیت نبوده است؟ معلوم است سخنان اخیر ایشان از جای دیگر آمده و تجربهی بشری نبوده است. این کلمات از درون پیامبر(ص) نجوشیده، بلکه خدا به ایشان داده است.
تفاوت بین مکاشفه، وحی و الهام چیست؟ در قرآن آمده است: «أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی» (القصص : 7) خداوند به مادر موسی وحی میکند. «أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» (النحل : 68)، خداوند به زنبور عسل وحی میکند. کلمهی وحی در قرآن آمده است، اما وحی به موجودات و مادر موسی(ع)، با وحی به نبی اکرم(ص) تفاوتهایی دارد. اندیشمندان درباره این موارد بحث کردهاند که در حوصلهی جلسه نیست.
دومین ویژگی پیامبر(ص) «نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ» است. در میان مخلوقاتی که خداوند تبارک و تعالی دارد، پیامبر(ص) خالص است، ذرهای ناخالصی در وجود نبی اکرم(ص) دیده نمیشود و هیچکسی مثل نبی اکرم(ص) به سختی نیفتاده است، «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ». شیطان با تمام قدرت آمد تا از نبی اکرم(ص) یک ترک أولی سر بزند، ولی عاجز ماند. نبی اکرم(ص) کیست؟ خالصترین فردی که در عالم خلقت وجود دارد، پیامبر اکرم(ص) است.
*هیچکس در عالم خلقت به رتبهی نبی اکرم(ص) نمیرسد
سومین ویژگی «صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ» است. اگر همهی بندگان خدا را در یک جا جمع شوند، برگزیدهترین بنده پیامبر(ص) است؛ مصطفی است و خدا او را برگزید. صَفوه به چیزی میگویند که مخصوص ملوک و پادشاهان بوده است. در جنگ، شمشیر یا مرکبی را از پادشاهی میگرفتند، میگفتند که این صفوه است و با عنوان «صفایاء الملوک» معروف بود؛ چیزی که ارزش و اعتبار بسیار خاصی دارد و برگزیده است. پیامبر(ص) در میان تمام خلایق چیزی دارد که خداوند او را برگزیده است؛ چیزی که در وجود نبی اکرم(ص) هست که در وجود احدی جز امیرالمؤمنین(ع) نیست. خود امام علی(ع) هم میگوید: «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ». میتوانیم بگوییم که هیچکس به رتبهی نبی اکرم(ص) نمیرسد.
پس سه ویژگی از مناقب پیامبر اکرم(ص) که نسبت به ذات حضرت حق میتوان گفت: امین، نجیب و صفی است. امام سجاد(ع) نسبت به مردم هم سه ویژگی به کار برده که فوقالعاده عجیب است. پیامبر(ص) کیست؟ «إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَیْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَکَةِ»، پیامبر(ص) امام و پیشوا است. پیشوا در چه چیزی؟ در رحمت حضرت حق. قائد است، قائد چه چیزی؟ قائد تمام خیرات عالم. ایشان مفتاح و کلید است، کلید چه چیزی؟ کلید برکت است. ما باید در سه کلمۀ امام، قائد و مفتاح دقت کنیم. به هر کدام از این سه کلمه، سه چیز اضافه شده است: رحمت، خیر و برکت. ما فکر میکنیم که خیر و رحمت و برکت مترادف هستند، در حالی که در هر کدام از اینها عنصر لغوی ویژه وجود دارد. رحمت با محبت و مهر و عشق است، اما خیر گاهی با مکروهات است: «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» (البقرة : 216). خداوند متعال در آیهی 19 سورهی نساء میفرماید که شما از برخی چیزها خوشتان نمیآید «فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً» (النساء : 19)، خدا در همین چیزی که شما بدتان میآید، خیر کثیر قرار میدهد. پس خیر همیشه با عشق و محبت نیست بلکه گاهی با مکروه هم توأم است. اما برکت یعنی چیزی داری و میخواهی آن را رشد دهی و نمو داشته باشد. عنصر لغوی مشترک هر سه، کلمهی سعادت است. رحمت باعث سعادت میشود، خیر باعث سعادت میشود و برکت باعث سعادت میشود.
بنابراین پیامبر(ص) نسبت به رحمت، امام است. یعنی اگر بخواهیم رحمت حضرت حق را درک کنیم، «اللّهمّ انّی اسئلک برحمتک الّتی وسعت کلّ شئ»، امامش پیامبر(ص) است.
حجتالاسلاموالمسلمین «مرتضی وافی»:
ضمن صحبتهای استاد فؤادیان چند نکته به ذهن من رسید. یکی از بحثهایی که مورد توجه قرار گرفت، بحثهای زیباشناختی واژههای صحیفه است. اگر ما به مقام و جایگاه پیامبر مکرم اسلام(ص) توجه پیدا میکنیم، توجه به واژهها و کلمات در صحیفه مهم است که چرا فلان کلمه آمد و چرا فلان کلمه اضافه شد؟ همهی کلمات صحیفه حساب و کتاب دارد، چون ما معتقدیم که این کتاب از زبان و جان امام معصوم(ع) صادر میشود. از آن طرف هیچ حائل و واسطی بین امام و حضرت حق نیست. یک طرف بندهی خدا با تمام ویژگیهای عبودیت و بندگی است و یک طرف هم رب با تمام ویژگیها است؛ واسطه نمیخواهد. تعبیری علامه حسنزادهی آملی دارد که ما اسرار، نورانیت و معارفی در دعاها میبینیم که چه بسا در روایات نمیبینیم. چه بسا یک علت آن، این جهت باشد که دعاها بر اساس «کَلَّمِ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» نیست. روایات معمولاً مخاطبی دارد و آن مخاطب، انسانهای اطراف هستند، اما در دعا یک طرف امام سجاد(ع) است و یک سمت مناجات با حضرت حق. لذا وقتی ما درباره معارف و مناقب نبوی(ص) صحبت میکنیم، به این نکته باید توجه داشته باشیم که امام سجاد(ع) بهترین و دقیقترین واژهها و کلمات را استخدام میکند تا مقام و عظمت پیامبر خدا(ص) را برساند. این اولین نکته است.
نکتهی دوم این است که بالأخره این ظرف محدود است. استاد فرمودند که شرایط معاصر امام سجاد(ع) و وضعیت و اوضاع و احوال چطور بود، ولی حقیقت این است که توجه ما به اینها محدود است. گفت: «کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم». این که ما میگوییم کافی نیست. یکی از اساتید میگفت: به کسی گفته بودند که مقام و شخصیت فلانی را بگو. او گفته بود: مثال این است که یک نوزادی را کف حیاطی زیر سقف آسمان بخوابانند و سبد روی او بگذارند و از او بخواهند از سوراخ سبدها آسمان را ببیند و تصویر کند. تشبیه بیان مناقب و فضایل اولیاء الهی و معرفت حضرت حق اینگونه است.
*توجه به رسول خدا در جای جای صحیفه سجادیه
دعا سلاح المؤمن است. یک معنای سلاح المؤمن مقابله است، یعنی گویی جنسی از انفعال را نشان میدهد که در برابر حوادث است اما یک وجهی از سلاح این است که راه باز میکند و شما با حرکت فعال جلو میروید و تدبیر میکنید. نه اینکه یک اتفاقی برای انسان پیش آید و انسان در برابر آن پیشامد بگوید که من یک دعایی کنم. عیبی ندارد، دعا برای بنبستهای زندگی انسان هم کارآیی دارد.
من تعبیری را در دعای پنجم درباره توجه به رسول خدا(ص) دیدم که جالب توجه است. حضرت در یک فراز، سه بار صلوات میفرستند. حضرت امام سجاد(ع) در فراز 11 در دعای پنجم که دعا برای خودشان و پیروانشان است، میفرمایند: «فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا». یکی از خواستههایشان را ضمیمه میکنند. کأنه در این مسیر وقتی امام معصوم(ع) میخواهد ذهن و جانش روشن شود و خواستهی حقیقی و واقعی را طلب کند، توجه به رسول خدا(ص) است که راه را باز کند تا کدام واژه، کلمه، خواسته و طلب را بگوید. به ما هم میآموزد. یعنی اگر میخواهید در زندگیتان راه باز شود، توجه به رسول خدا(ص) و مناقب و فضایل ایشان را در قالب ذکر صلوات بگویید. این یک نکته است.
نکتهای که میخواستم راجع به بیانات استاد بگویم این است که در بعضی از نسخهها به جای «نَجِیبِکَ»، «نجیّکَ» دارد که این واژه دارای حساب و کتاب است. به عصارهی انسانیت و خالص مخلوقات نجیب میگویند و پیامبر(ص) از بین خلق و مخلوقات خدا، نجیب است. اگر نسخهی «نجیّکَ» درست باشد، معنا این است که ایشان حامل اسرار است. در وحی پیامی میآید که سرّ و راز است و حضرت آن را در جانشان تحویل میگیرند. یعنی ظرف و ظرفیت برای رسول خدا(ص) وجود دارد و حضرت وحی را در ظرف وجود خودشان قرار میدهند و تقسیم میکنند.
*فیض رسول خدا(ص) به همهی انسانها میرسد
پیامبر(ص) با سلمان سخن میگفتند و در همان حال اباذر وارد شد. حضرت آرام و ساکت شدند. اباذر عرض کرد: یا رسول الله(ص) چیزی بود؟ حضرت فرمودند: نه، «إنّ العسل یضرّ بالرضیع»، عسل برای شیرخواره ضرر دارد. فیض رسول خدا(ص) در مراتب مختلف به همهی انسانها میرسد و همهی عالم و مخلوقات سر سفرهی رسول خدا(ص) و مناقب ایشان هستند. این از تعبیر «نَجی» برمیآید که راز و اسرار منتقل به ظرف وجود پیامبر خدا(ص) میشود. هر کس، توجه و توسل بیشتری به رسول خدا(ص) داشته باشد، از این ظرف و سفرهی اسرار بیشتر بهرهمند است.
امام سجاد(ع) در فراز 20 دعای ششم بیان میکنند: «وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ، حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا». ادای دِین نسبت به امت بر گردن رسول خدا(ص) بود و رسالتی که خدای متعال به پیامبر(ص) داد را ادا کرد. «وَ أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا»، برای پیامبر خدا(ص) کلمهی «نُصح» آمده است و از مناقب رسول خدا(ص) این است که اهل نصیحت برای امتش بود. در بحث واژهشناسی میتوانم بگویم که «نُصح» کلمهی 6 ضلعی است و 6 معنا در کلمهی «نُصح» میآید. این قوّت زبان عربی در بحثهای ادبیات و زبانشناسی است. یعنی در «نُصح» صداقت، صراحت، دلسوزی، شفقت، اخلاص و نیّت صالح وجود دارد؛ وقتی مجموعهی اینها در کنار هم جمع میشود «نُصح» میشود. به همین دلیل امام سجاد(ع) درباره پیامبر خدا(ص) از کلمهی «نُصح» برای امتش استفاده کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر فؤادیان:
میخواهم این در دل تاریخ ضبط شود که شرح صحیفه به صحیفه را هم داریم. مثلاً اگر ما خواستیم شرح دعای دوم را داشته باشیم، فرازی که در دعای ششم فرمودید، به درد ما میخورد. در دعای دوم امام سجاد(ع) میفرمایند: «شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ»، پیامبر(ص) بسیار خیرخواه بودند، «أَدْأَبَ نَفْسَهُ» و خودشان را به سختی انداختند. امام سجاد در نهایت میفرمایند: خدایا، حالا که پیامبر(ص) چنین کاری کردند «اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا»، بارالها مرتبه او را به سبب زحماتی که در راه تو کشید، به بالاترین درجات بهشت بالا ببر. مستحضرید که ذکر شریف صلوات و درخواستها برای ترفیع درجه است. همهی مسلمانان نماز میخوانند و بعد از صلوات تشهد میگویند: «فارفعه درجته». مسلمانان در نمازها برای ترفیع درجهی پیامبر(ص) دعا میکنند؛ پیامبری که «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» (النجم : 9) است و به این مقام از قرب رسیده است.
پروردگارا، همهی دعاهای صحیفهی سجادیه را در حق همهی ما مستجاب بفرما. آمین.
حجتالاسلاموالمسلمین «مرتضی وافی»:
من در پایان دعا میکنم و آخرین فراز دعای اول صحیفه سجادیه را میخوانم که «حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ»، ان شاءالله حقیقت کارمان به شهادت برسد. در جلسهای گفتم که انتهای ماجرای انسان این است که به «فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ» برسد، آن هم نه «الکاد لعیاله کالمجاهد» بلکه «بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ» باشد. خلاصه تقدیر ما در میدان جنگ و مبارزه، شهادت باشد.
.........................................
پایان پیام/ 167
نظر شما