اگر امامان علیهم‌السلام علم غیب داشتند چرا نتوانستند اتفاقات ناگوار را از خودشان دور کنند و مانع شهادت خود شوند؟ چرا امیرالمومنین علیه‌السلام از رفتن به محراب مسجد کوفه خودداری نکرد تا ضربت نخورند؟ چرا امام حسن و امام جواد علیهماالسلام با زنانی ازدواج کردند که قاتل‌شان شدند؟ چرا امام حسین علیه‌السلام به کربلا رفت؟

۱۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۵
منبع: تبیان
چرا ائمه علیهم‌السلام با وجود علم غیب، شهید می‌شدند؟

 خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ به اعتقاد شیعه، امامت منصب جانشینی پیامبر اکرم در هدایت بشر است. بنابراین امام تمام خصوصیات پیامبر(غیر از وحی) را دارا می‌باشد. پس همانطور که امام باید مزین به صفات کمالیه باشد، باید دارای علم ایشان نیز باشد. هر علمی را که پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دارد، ‌ائمه اطهارعلیهم‌السلام نیز دارند. یکی از این علوم نبی مکرم اسلام، علم غیب است که به اذن خداوند، ائمه نیز از علم غیب برخوردارند. چون ائمه‌ معصومین علیهم‌السلام وارث علوم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ هستند و همان‌گونه که ایشان علم غیب دارند، ائمه علیهم‌السّلام نیز دارای این علم هستند.

آیات بسیاری در قرآن کریم به علم غیب پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام اذعان و صراحت دارند.

هر علم غیبی ارزش نیست

با توجه به آیات و روایات و با توجه به این که پیامبران الهی مأمور هدایت انسان در همه جنبه‌های مادی و معنوی بودند، باید سهم بسیار بزرگی از دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت را انجام دهند و امامان که جانشین پیامبرند نیز همین حکم را دارند. پس آنان نیز به صورت گسترده علم به غیب دارند.

البته آگاهی از غیب، همه جا نشانه کمال نیست، بلکه گاهی نقص است. مثلاً شبی که امیرالمومنین علیه‌السلام در جای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خوابید، اگر علم داشت که خطری ندارد، کمالی برای آن حضرت محسوب نمی‌شد؛ زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جای آن حضرت بخوابند. در اینجا، کمال، علم نداشتن به غیب است.

مقدمه اول:

برخورداری از علم غیب در امور طبیعی زندگی ممنوع

ائمه اطهار علیهم‌السلام از علم غیب برخوردارند اما اجازه ندارند در امور طبیعی زندگی از آن بهره گیرند بلکه مانند انسان‌های دیگر عادی زندگی کرده و از علم عادی برخوردارند و برای امور زندگی خود تصمیم می‌گیرند. مثلا امام بر اساس علم عادی، میوه‌ای را مقابل خود می‌بیند که مانعی برای خوردنش نیست و جایز است اگر چه بر اساس علم غیب از مسموم بودن آن آگاهی دارد.

همچنین برای امیرالمومنین علیه‌السلام براساس علم عادی، شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مانند سایر شبهاست به همین دلیل به‌ مسجد می‌رود. و علم غیبی که به اذن خداوند در مورد شهادت خود دارد برای ایشان تکلیفی ایجاد نمی‌کند چرا که مکلفِ توجه به علم غیب نیستند.

 امام مکلف به علم عادی

آیت‌الله صافی به دو دلیل ائمه علیهم‌السلام را مکلفِ عمل به علم عادی می‌داند:
الف: عمل بر اساس علم غیب با حکمت بعثت انبیا و نصب ائمه منافات دارد. زیرا در این صورت جنبه الگو بودن خود را از دست خواهند داد؛ و سایر افراد بشر از وظایف فردی و اصلاحات اجتماعی به بهانه برخوردار بودن ائمه از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادی از وظیفه خود سر باز خواهند زد.
ب: عمل براساس علم غیب، موجب اختلال در نظام عالم هستی است. زیرا مشیت و اراده خداوند به جریان امور بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعی و علم عادی نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر و ائمه علیهم‌السلام برای شفای بیماری خود و اطرافیان خویش از علم غیب استفاده نمی‌کردند.

مقدمه دوم:

علم غیب بالقوه است نه بالفعل

براساس روایات بسیاری ائمه اطهارعلیهم‌السلام نسبت به همه اموری که در گذشته، حال و آینده رخ داده و می‌دهد، علم و آگاهی دارند.
اما بر اساس روایات دیگری که در باب علم غیب امام وارد شده، این علم بالفعل نیست بلکه بالقوه می‌باشد. یعنی امام استعداد و شرایط داشتن علم غیب را دارد و هر گاه بخواهد به اذن خداوند می‌تواند از آن بهره گیرد. هرگاه ائمه اطهار اراده کنند چیزی از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام می‌کند و ایشان از اسرار غیب با خبر می‌شوند. بنابراین استفاده نکردن آنها از علم غیب در بعضی موارد به این دلیل بوده که می‌دانستند خداوند برای امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده از آن آگاه شوند.
شایان ذکر است علم امام شانی است نه فعلی. و ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود علم نداشته‌اند چون اراده نکرده‌اند که بدانند.

مقدمه سوم:

ائمه موظف به انجام وظایفند
علامه طباطبایی(ره) می‌گوید: اساسا پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام تکالیف و وظایف مخصوص به خود دارند به همین جهت آنان در عین این که می‌دانستند در فلان جنگ، دشمن غلبه خواهد کرد وظیفه داشته‌اند اقدام کنند. _ مانند جنگ احد که پیامبر اکرم می‌دانستند اگر بیرون از شهر مدینه بجگند شکست می‌خودند._ یا می‌دانستند کاری که انجام می‌دهند منجر به شهادتشان خواهد شد، مثل خوردن میوه مسموم یا رفتن امام علی علیه‌السلام به مسجد کوفه در شب نوزدهم رمضان با این حال وظیفه داشته‌اند این کارها را انجام دهند و این اعمال هر چند برای ما به هلاکت انداختن نفس، و حرام است اما برای آنان وظیفه‌ای مخصوص است مثل نماز شب که برای رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله واجب بوده، اما برای سایر مسلمانها مستحب است.

نتیجه
بنابراین با توجه به این که امامان علیهم‌السلام دارای علم غیب هستند اما از طرفی مکلف به گذران زندگی عادی می‌باشند و از علم غیب برای امورات زندگی شخصی استفاده نمی‌کنند. اینگونه می‌شود که امیرالمومنین شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به مسجد می‌روند و بر اساس ضربه‌ وارده به شهادت می‌رسند.

امام حسن و امام جواد علیهماالسلام همسرانی را انتخاب می‌کنند که بواسطه آنها به شهادت می‌رسند. چون اساسا قبل از این که اتفاقی بیافتد نباید قصاصی انجام شود و مامور و مکلف به امور عادی زندگی هستند. جنایت کربلا رخ می‌دهد چون امام حسین علیه‌السلام به روال و علم عادی زندگی می‌کند. امام رضا علیه‌السلام انگور سمی را از مامون گرفته و می‌خورند.


پی‌نوشت:
(قرائتی، تفسیر نور،ج4،ص245)
(آیت‌الله لطف‌الله صافی، معارف دین،ج۱،ص۱۲۱)
(اصول کافی،ج1، باب ان الائمه‌علیهم‌السلام یعلمون علم ما کان و ما یکون)
(اصول کافی،ج۱،باب ان الائمه اذا شاؤو ان یعلموا علموا)
(محمدرضامظفر، علم امام، ترجمه‌ومقدمه علی شیروانی،ص۷۳)
(المیزان،ج۱۸، ص۱۹۴)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha