به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ دونالد ترامپ بار دیگر ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفت. او با شعار پایان دادن به جنگها در جهان، بهویژه در خاورمیانه، به میدان آمده و حتی پیش از مراسم تحلیف نیز پیشرفتهایی در این زمینه داشته است.
اما این پروژه بخشی دیگر نیز دارد که شامل گسترش عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و رژیم اشغالگر اسرائیل بر اساس الگوی «توافقنامههای آبراهام» می باشد. این گسترش عادیسازی بدون مشارکت عربستان سعودی، معنای واقعی خود را از دست میدهد. با این حال، عربستان تاکنون سکوت مطلق اختیار کرده و حتی با مواضعی که قبلاً اتخاذ نمیکرده، مانند اعتراض به نفوذ اسرائیل در سوریه، حضور نیروهای اشغالگر در لبنان، و تلاشهای رژیم اشغالگر برای فرار از اجرای کامل توافق آتشبس در غزه و همچنین تجاوزات آن در کرانه باختری، سقف انتقادات خود را بالا برده است.
به نظر میرسد این سکوت عربستان درباره عادیسازی نشان میدهد که این کشور نمیتواند در شرایط کنونی و با رفتارهای رژیم اشغالگر اسرائیل که هزینههای سیاسی بالایی برای آن در میان افکار عمومی سعودی، عربی و اسلامی به دنبال دارد، به چنین پروژهای پاسخ مثبت دهد.
اگرچه ترامپ با تحمیل کردن پذیرش توافق آتشبس در غزه به جناح راست اسرائیل، ضربه محدودی به آن وارد کرده است، اما این اقدام بهتنهایی برای فراهم کردن شرایط پیوستن ریاض به روند عادیسازی، کافی نیست. بهویژه اینکه عربستان بهطور رسمی این امر را به تشکیل دولت فلسطینی مشروط کرده است، هرچند که آن را محدود به مرزهای ۱۹۶۷ و شامل قدس شرقی نمیداند.
بنابراین، نشانهای از همسویی عربستان و ترامپ وجود ندارد. اما رئیسجمهور جدید آمریکا که اعضای دولتش در میزان وفاداری به رژیم اشغالگر اسرائیل با یکدیگر رقابت دارند، فشار بر جناح راست اسرائیل را بدون داشتن طرحی روشن انجام نمیدهد. طرحی که او معتقد است شرایط برای اجرای آن مهیا شده و برای رژیم اشغالگر سودمند است، بدون اینکه با خواستههای غیرعملی جناح راست افراطی اسرائیل که قابلیت اجرا و پذیرش عربی را ندارد، همسو باشد.
واقعیت این است که توجه ویژه ترامپ و دولت او به خاورمیانه، در حالی که چهار سال پیش خواهان خروج کامل از آن بودند، نشاندهنده وجود طرحی قریبالوقوع برای بازچینی منطقه است؛ طرحی که ممکن است برای سالهای طولانی آینده، تعیینکننده باشد. این امر بهویژه با خروج روسیه از سوریه و از دست رفتن ابتکار عمل نیروهای مقاومت در شرایط کنونی مشهود است.
در همین راستا، ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، میداند که مسیر او برای رهبری خلیج فارس و جهان عرب از طریق ترامپ میگذرد. او همچنین میداند که کلید دل ترامپ، دادن یک هدیه است. محمد بن سلمان در تماس تلفنی که برای تبریک به ترامپ برقرار کرد، اعلام نمود که مایل است سرمایهگذاریهای سعودی در آمریکا را ۶۰۰ میلیارد دلار دیگر افزایش دهد؛ مبلغی که ممکن است در صورت وجود فرصتهای اضافی، بیشتر هم شود.
پیش از اعلام این هدیه سعودی، حساب کاربری مخالف محمد بن سلمان در پلتفرم «ایکس» با نام «رجل دولة» نوشت که ترامپ از ولیعهد سعودی خواست که ۵۰۰ میلیارد دلار پرداخت کند، وگرنه او را نادیده خواهد گرفت. در واقع، ترامپ از زمان روی کار آمدنش به محمد بن سلمان اشارهای نکرده است، هرچند که توجهی غیرعادی به خاورمیانه دارد. برای مقایسه، در سال ۲۰۱۷، زمانی که ترامپ برای نخستینبار رئیسجمهور شد، نخستین سفر خارجیاش به ریاض بود و در آن زمان قراردادهایی به ارزش بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار به دست آورد.
در همین حال، تمجید دولت آمریکا این بار به قطر اختصاص یافت؛ کشوری که به شکلی دیگر برای جلب حمایت ترامپ با عربستان رقابت میکند. این تمجید به نقش قطر و بهویژه محمد بن عبدالرحمن آل ثانی نخست وزیر این کشور در توقف جنگ غزه مربوط میشد. این مقام قطری پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با ترامپ دیدار کرده و روابط را با او تنظیم کرده بود.
استفاده آمریکا از رقابتها در خلیج فارس موضوع جدیدی نیست، اما ترامپ بهعنوان تاجری بااستعداد میداند چگونه از دو طرف سود ببرد. او در گذشته ۴۰۰ میلیارد دلار از عربستان دریافت کرد، اما هنگامی که حمد بن جاسم امیر قطر از سرمایهگذاری در شرکت ورشکسته جارد کوشنر، داماد ترامپ، خودداری کرد، ترامپ محاصرهای را که عربستان علیه قطر هدایت میکرد، تأیید کرد. تنها چیزی که نظام قطر را از این محاصره نجات داد، توجه دولت عمیق آمریکا به نقش قطر در مذاکرات با مخالفان و وجود پایگاه آمریکایی «العدید» در خاک قطر بود.
امروز، تلاش آمریکا برای پایان دادن به جنگ غزه با سیاستهای قطر همسو شده است. این همسویی در سفر استیو ویتکوف، فرستاده ترامپ به خاورمیانه، نمایان شد. او برای نظارت بر اجرای آتشبس در غزه به منطقه آمده است.
ویتکوف در اظهاراتی مبهم به گسترش عادیسازی اشاره کرد و در پاسخ به این پرسش که کدام کشور بعدی در مسیر عادیسازی است، بهجای عربستان از قطر نام برد و گفت: قطر بسیار مفید بوده و مهارتهای شیخ محمد در ارتباط با حماس بیبدیل است.
حساب «رجل دولة» در توئیتی در شبکه اجتماعی ایکس پرسید: «موضع عربستان در خاورمیانه متغیر چیست؟» و پاسخ داد که محمد بن سلمان تلاش کرده است عربستان را به عرصهای برای موسیقی و سرگرمی تبدیل کند و به حمایت و حفاظت آمریکا تکیه کرده است. اما او اکنون با شوکی از سوی ترامپ روبهرو است، زیرا همه ابزارهای خود برای مانور از دشمنی با اسلامگرایان در داخل و خارج عربستان گرفته تا حمایت از اسرائیل و تحریک آن برای نابودی غزه و مقاومت آن را از دست داده است.
این دو ابزار، اگر بهدرستی مورد استفاده قرار میگرفتند، میتوانستند به عربستان وزنهای واقعی در نظام جهانی بدهند. بنابراین، پرسش اکنون این است: آیا ۶۰۰ میلیارد دلار میتواند این «خلأ» در سیاست عربستان را جبران کند یا قطر بار دیگر برنده خواهد بود؟
حسین ابراهیم - روزنامه الاخبار لبنان
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸
نظر شما