به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «سید احمد عیدروس» مبلّغ تشیع در کامبوج در گفتوگو با خبرگزاری ابنا از شرایط و وضعیت تبلیغ در کشورش گفت.
متن کامل گفتوگو با ایشان به شرح زیر است:
ابنا: عمده فعالیتی که در کامبوج انجام میدهید چیست؟
بنده در سال 2009 میلادی، فعالیت تبلیغ را در روستای خود آغاز کردم. در این روستا اقوام خودم و همچنین سادات زندگی میکنند. من در بین آنها تبلیغ کردم و توانستم 40 خانواده را به مذهب تشیع رهنمون کنم. بعد از شش ماه از شروع تبلیغات به ایران سفر کردم و در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. پس از 7 سال تحصیل در ایران، در سال 2016 برای ادامه تبلیغ به کامبوج برگشتم و امروز آن 40 خانواده شیعه به 500 نفر گسترش پیدا کردند. قبل از شروع تبلیغات، من شیعهای در کامبوج سراغ نداشتم و خودم نیز با مطالعه کتاب این مذهب را برگزیدم و به دیگران توصیه کردم. تاکنون درباره تاریخ تشیع و امامان صحبت کردهام، و تجربه نشان داده است هر فردی که مسأله امامت را بپذیرد، سایر موارد و همچنین احکام را به راحتی میپذیرند، چرا که مسلمانان از اهل سنت هستند و در صورت پذیرش این مورد، با موارد دیگر کنار میآیند.
ابنا: نظر خود را درباره ضرورت برقراری ارتباط و شبکهسازی بفرمایید.
ما در میان خودمان ارتباطات خوبی داریم، اما جهت تبلیغ برای غیر مسلمانان، به محتوای رسانهای نیاز داریم. وهابیها و سلفیها در کامبوج در این زمینه بسیار پرقدرت هستند و فیلمها و کلیپهای بسیاری علیه شیعیان میسازند و برای غیر شیعیان انتشار میدهند. آنان ادعا میکنند شیعهها افراطی هستند، قمهزنی میکنند. لذا شیعههراسی میکنند و به دیگران در رابطه با گرویدن به تشیع هشدار میدهند؛ که البته ما نیز به صورت متنی و کلامی با محتوای آنها مقابله میکنیم.
بسیاری از همکاران من در کامبوج از صبح تا ظهر مشغول کشاورزی برای امرار معاش هستند و از ظهر تا عصر به تدریس و تبلیغ میپردازند و دیگر وقت اضافی برای انجام کارهای دیگر را ندارند. بحث اقتصادی تنها مشکل اصلی ما است.
ابنا: دلیل یا دلایل گرایش پرشمار پیروان مذاهب دیگر به مکتب اهل بیت(ع) کدامند؟
در برخورد اول رفتار خوب اثرگذاری دارد. در میان غیر شیعیان، اگر فردی از آنان بیمار شود ما به عیادت او میرویم، و اگر نیازمند باشند به آنان کمک میکنیم. چند ماه پیش خانوادهای از اهل سنت فرزندشان را از دست دادند. از آنجایی که آن خانواده بسیار فقیر بودند، دیگران برای تشییع جنازه و کمک به آنها نرفتند. ولی ما متوجه این موضوع شدیم و همراه تعدادی از افراد برای کمک به آنها رفتیم و در تشییع جنازه شرکت کردیم. الان آن خانواده شیعه شدند، در حالی که ما حتی یک کلمه درباره تشیع و مذهب خود صحبتی نکردیم. آنها صرفاً با دیدن رفتار ما و مقایسه با دیگران شیعه شدند.
..............................
پایان پیام/ 167